نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 56
< فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > موجوديت مادى انسان مادامى كه احساس احتياج نكند بكوشش و تكاپو تن در نمىدهد < / فهرس الموضوعات > آيه « كَلَّا إِنَّ اَلإِنْسانَ لَيَطْغى . أَنْ رَآه اِسْتَغْنى 96 : 6 - 7 » [1] ( نه هرگز به تحقيق موقعى كه انسان خود را بىنياز ديد ، طغيان مىكند . ) < شعر > ( ( 3623 ) ) بىمجاعت نيست تن جنبش كنان آهن سرد است مىكوبى بدان ( ( 3624 ) ) گر بگريد ور بنالد زار زار او نخواهد شد مسلمان هوش دار < / شعر > موجوديت مادى انسان مادامى كه احساس احتياج نكند بكوشش وتكاپو تن در نمىدهد اين هم يك اصل اساسى است كه تجربه هاى فراوان آن را اثبات مىكند كه موجوديت مادى آدمى همواره در دنبال احتياجات وتقاضاهاى خويش است مادامى كه اين كشش در او وجود دارد ، عقل وانديشهء آدمى هم از آن كشش بهره بردارى مىكند زيرا كشش مزبور اگر چه انگيزهء مادى دارد ، ولى آن چه كه در درون آدمى نمودار مىشود غالبا يك كشش به معناى عمومى است كه شامل امور اخلاقى ومذهبى وتقوى نيز مىباشد . لذا براى رفع احتياجات به ، دعا ونيايش واخلاق نيكو كشيده مىشود وديگران حتى گاهى خود انسان اگر با انصاف باشد وبتواند خود را بر خويشتن مطرح نمايد ، مىفهمد كه ريشه اساسى اين همه كششهاى انسانىاش همان احتياجات مادى وغرايز حيوانى است . به همين جهت است كه يك فرد ويك جامعهء شايستهء زندگى حقيقى نمىتواند بدون احساس احتياج ونقص زندگى كند . نهايت امر بايستى رهبران اجتماع اين خدمت