نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 517
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)
عرش الهى معدنگاه داد وعدالت است وچهار جويبار بهشتى ( جوى شير وشهد وخمر وآب روان وزلال ) از زير آن سرازير مىشود وبه بهشت روانه مىگردد واز همان جويبارها نمونهء ناچيزى در اين دنيا آشكار مىشود ، اگر چه آن چهار جويبار در اين دنيا با زهر فناى ناگوار آلوده است . جرعهاى از آن نهرهاى عرشى بر اين خاك تيره ريختند وشور وغوغايى در اين زمين خاكى براه انداختند ، باشد كه اين مردم محقر آن نمونه ها را ببينند واصل آنها را بجويند ، اما دريغا ، كه اين ناكسان بر همين نمونه هاى آلوده قناعت ورزيدند ، شير كه نمونهاى از آن چشمه سارهاست كودكان آدميان را مىپرورد وسينهء زنان را چشمهء خود مىسازد . شراب كه اندوه وانديشه را مرتفع مىسازد نمونهء چشمه سار دوم است كه از انگور به جريان مىافتد نمونهء سوم عسل است كه داروى تن رنجور آدمى بوده ودرون زنبور مجراى آن است . آب صاف وگوارا شامل عموم اصل وفرعها بوده ، براى پاكيزگى وحيات جانداران مىباشد . باشد كه از اين فروع پى به اصل ببريم ، ولى تو اى بو الفضول به همين نمونه ها وفروع قناعت ورزيدى . هم اكنون داستان خاك را بشنو كه با طالب بردنش چه افسونها مىگويد ؟ خاك در مقابل اسرافيل قيافهء عبوس به خود گرفته صد گونه شكل چاپلوسى مىنمايد . < شعر > ( ( 1641 ) ) تو به حق ذات پاك ذو الجلال كه مدار اين قهر را بر من حلال < / شعر > من از اين تصرفى كه تو در نظر دارى در بارهء خودم بويى مىبرم ودر مغزم بد گمانيها احساس مىكنم < شعر > ( ( 1643 ) ) تو كه كان رحمتى رحمت نما زان كه مرغى را نيازارد هما ( ( 1644 ) ) اى شفا ورحمت اصحاب درد تو همان كن كاندو نيكو كار كرد < / شعر >
517
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 517