نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 48
سخت شدن كار بر قبطيان وشفاعت كردن فرعون < شعر > ( ( 3590 ) ) چون پياپى گشت آن امر شخون نيل مىآمد سراسر جمله خون ( ( 3591 ) ) تا به نفس خويش فرعون آمدش لابه مىكرد ودو تا گشته قدش ( ( 3592 ) ) كان چه ما كرديم اى سلطان مكن نيست ما را روى ايراد سخن ( ( 3593 ) ) پاره پاره گردمت فرمان پذير من به عزّت خو گرم سختم مگير ( ( 3594 ) ) هين بجنبان لب به رحمت اى امين تا ببندد اين دهان آتشين ( ( 3595 ) ) گفت يارب مىفريبد او مرا مىفريبد او فريبنده تو را ( ( 3596 ) ) بشنوم يا من دهم هم خدعه اش تا بداند اصل را آن فرع كش ( ( 3597 ) ) كاصل هر مكرى وحيلت پيش ماست هر چه بر خاك است اصلش بر سماست ( ( 3598 ) ) گفت حق آن سگ نيارزد هم بدان پيش سگ انداز از دور استخوان ( ( 3599 ) ) هين بجنبان در زمان گردد سياه تا ببيند خلق تبديل اله ( ( 3601 ) ) كه سببها نيست حاجت مر مرا آن سبب بهر حجاب است وغطا ( ( 3602 ) ) تا طبيعى خويش بر دارو زند تا منجم رو به استاره كند ( ( 3603 ) ) تا منافق از حريصى بامداد سوى بازار آيد از بيم كساد ( ( 3604 ) ) بندگى ناكرده وناشسته روى لقمهء دوزخ بگشته لقمه جوى ( ( 3605 ) ) مآكل ومأكول آمد جان عام هم چو آن برّه چرنده از حطام ( ( 3606 ) ) مىچرد آن بره وقصاب شاد كه براى ما چرد برگ مراد ( ( 3607 ) ) كار دوزخ مىكنى در خوردنى بهر او خود را تو فربه مىكنى ( ( 3608 ) ) مكار خود كن روزى حكمت بخور تا شود فربه دل با كرّ وفر ( ( 3609 ) ) خوردن تن مانع اين خوردن است جان چو بازرگان وتن چون رهزن است ( ( 3611 ) ) شمع تاجر آنگه است افروخته كه تو آن هوشى وباقى هوش پوش < / شعر >
48
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 48