responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 464


آدم كر وناشنوا دو بار مىخندد - يك بار از روى تقليد كه مىبيند ديگران مىخندند او هم به خنده مىافتد ونمىداند كه مردم براى چه مىخندند . سپس مىپرسد كه مردم براى چه مىخنديدند ؟ وقتى كه علت خنده را مىشنود بار ديگر مىخندد . پس آدم مقلد نيز در شاديهاى سير وسلوك مانند كر است كه پر تو شيخ وانقباض وانبساط روانى او عكس العملى در مريد ايجاد مىكند وبه خود مريدان مستند نيست .
اينان مانند سبد سوراخ سوراخ هستند كه آب در آن ريخته شود ومانند شيشه هستند كه نور بر آنها مىتابد ، نه آن آب كه در سبد فرو رفتهء در آب است مربوط به ظرفيت سبد است ونه آن نورى كه به شيشه مىتابد از خود شيشه مىباشد در آن موقع كه سبد را از آب بيرون بياورند خود آن سبد مىفهمد كه آب از آن او نبوده بلكه مقدارى از آب جوى بوده است .
وهم چنين آينه در موقع غروب ماه خود درك مىكند كه آن روشنايى مربوط به نور ماه بود نه مربوط به خود آن .
وتا آن هنگام كه دستور قيام در راه خدا به خود او متوجه شود وخود او شايستگى تماس با حقيقت را در يابد ، اين بار خندان مىشود وشكوفان شدنش مستند به خود او مىگردد .
در اين موقع است كه بر آن خندهء تقليدى نخستينش خنده ها سرمىدهد وبا خويشتن مىگويد با آن همه فاصله دور ودراز كه ميان من وآن اسرار الهى كه شيخ را شكوفان كرده بود وجود داشت ، چه خنده‌اى بود كه من سر داده بودم ؟ من در آن وادى شگفت انگيز ودور از حقيقت از روى نابينايى چه خنده ها وشاديها كه مىكردم من در آن موقع چه خيالاتى در سر مىپروراندم ؟ اكنون مىفهمم كه < شعر > درك سستم سست نقشى مىنمود < / شعر > آخر فلان حقيقت نديده وراه پيماى خام كجا وانديشهء مردان بزرگ كجا ؟ خيالات خام او كجا وتحقيق راستين واقعيتها كجا چه انديشه‌اى به درون طفل راه مىيابد ؟ مگر او مىتواند مانند پيران راه

464

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 464
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست