نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 445
نيست حسدها به راه مىاندازد . آرى : نيست هست نما را خدايى كه هستى از آن اوست بدينسان مضطر وپريشان مىسازد . اين گروه زنها كه از همه پر عاطفه ترند ، از روى حسادت موقعى كه هوو باشند هووى ديگر را مىخورند ، چه رسد به طايفهء مردان كه خود سنگين دل وخشن هستند وحسادت آنان در مراتب خيلى بالا وبنيان كنتر است . اگر شرايع الهى جلو گير اين مردم نبود هر كسى حريف خود را مانند درندگان مىريد . براى دفع اين شرور وناگوارىها بود كه شرايع الهى تدبيرها نموده وديوهاى انسان نما را در توى شيشهاى داخل كرده وبه صورت انسان نيكو در مىآورد . [ ويا با دليل وبرهان ديو را توى شيشه مىكند ] تا با گواه وسوگند ونكول از ادعا ، ديو وفضول به شيشه فرو رود . شرع الهى مانند ترازويى است كه دو ضد را هماهنگ ساخته كه خصومت را از ميان بردارد . اگر ترازويى نباشد هيچ خصمى دست از جدال وتوهم ظلم وحيله گرى بر نخواهد داشت ، حال كه در مزاياى اين دنياى مردار وزشت وبىوفا اين اندازه حسد وخصومت وظلم براه مىافتد در بارهء آن بخت واقبال ودولت كه انس وجن به رقابت بر مىخيزند حسادت آنان به چه پايه خواهد رسيد . شياطين حسودان قديمى اولاد آدمند ويك لحظه دست از راهزنى بر نمىدارند وآن اولاد آدم كه دانه ى معصيت مىكارند به جهت حسادت همگروه شياطين گشتهاند خداى ما در قرآن از اين شياطين انس خبر داده است كه آنان بدان جهت كه مسخ شدهاند ، با شيطان هم جنس مىباشند . وقتى كه از فتنه انگيزى ناتوان گردد از شياطين انس كمك مىجويد وبه آنان مىگويند كه شما ياور ماييد يارى كنيد وشما كه جانبدار ماييد از ما طرف دارى نماييد . موقعى كه راه
445
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 445