نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 444
كرايهاى به اصطلاح بالزاك ) وجود دارد وهر پديدهء مربوط به محبت وعشق را چنان رسوا ساخته است كه بازى كردن عاشق با مدفوع زيبايانى كه مكاتب زيبايىهاى امروزى به وجود آورده است ؟ آيا بشر در راه اين بيمارى قربانىها هم داده است ؟ آرى ميليونها ، كه به قول جلال الدين < شعر > « كرده قصد خون وجان يكديگر » < / شعر > تفسير ابيات پروردگارا ، اى بخشندهء قوت وتمكين وثبات ، در بارهء اين مردم عنايتى فرما واز اين بىثباتى وارزش دايمى وتنوع شخصيت سوز رهايشان فرما . اين نفس ضد حسابگرى را كه همواره ميل به خميدن دارد در آن كارها كه تمكين واستقرار لازم است ثبات قدم عنايت فرما . صبر وشكيبايى را به اين مردم روزى فرما وكفه ميزان نيكىهاى آنان را سنگينتر واز دم افسونگر صورتگران نجاتشان ده ، رشك وحسادت را كه مانند شيطان مطرود پليدشان ساخته است ، از آنان باز گير . اين عاميان نگون بخت در نعمتهاى رو به زوال مال وبدن از حسادت شعله ورند در وضع سلاطين بنگريد كه از حسادت لشكرها مىكشند وخويشاوندان خود را رهسپار ديار مرگ مىكنند . به وضع رقتبار اين عاشقان عشق مجازى بنگريد كه چگونه در بارهء زيبايان اسباب بازى وپر از پليديها به حسادت برخاسته خون يكديگر را مىريزند وبه حيات همديگر پايان مىدهند داستان ويس ورامين وخسرو شيرين را بخوان وببين كه اين احمقها از روى حسادت به چه بدبختىها كه گرفتار نشدند . آن گاه همه آنان راه فنا پيش گرفتند وموجوديت آنان در عالم هستى نشانى از خود بر جاى نگذاشت . مگر نه اين است كه خود آنان هيچ بودند وعشقشان هيچتر . پاك پروردگارى كه نيستى را بر هم مىزند ونيستى را بر نيست ديگر عاشق مىكند . در دلى كه خود هيچ است ودل
444
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 444