نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 441
است كه راست گفتن لازم است . اما اين راست گفتن براى مصالح زندگى ما مقرر شده است ، اما مصالح يعنى چه » ؟ پاسخش روشن است ، بعدد هر لحظهاى كه به زندگى هر فرد از افراد بشر نزديك به چهار ميليارد نفر وابسته است ، مصلحت وجود دارد كه مىتواند راست گويى را كنار زده ومجوز دروغ گويى باشد تازه همهء اين تناقضات را يك چيز حماقتبارتر از همه تجويز مىكند ، آن هم اين است كه گفته مىشود : جلو تحرك استمرارى ونو گرايانهء بشر را نگيريد ، وبگذاريد پيش برود ، بسيار خوب پيش برود يعنى چه ؟ پاسخ اين سؤال در يك جمله مختصر چنين است . » اى بشر با هر وضعى كه پيش مىآيد بساز وگريبانت را هيچ دستى نمىتواند بگيرد » اين همان جمله بسيار دراز است كه از غار نشينى انسان شروع مىشود وانسان را با يك كشتى ناخود آگاه از اقيانوس ناشناخته زندگى عبور مىدهد ودوباره او را به غارهاى نياكانش بر مىگرداند كه بنشينند وبه اسافل اعضاى يكديگر تماشا كنند وهر يك از آنها هم كه بخواهد به شكار ديگرى تعدى كند ، يا شكار خود را بخورد آنان حملات كشنده را به سوى او شروع كنند كه از نفس كشيدن استعفا بدهد . چرا ؟ به جهت اين كه دقيقهء اول گذشته وپوسيده است ما عاشق دل باخته دقيقه كنونى هستيم خداوندا ، اين انسان را بار ديگر از غار نشينى نجات بده .
441
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 441