نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 434
برابرش باز مىكند واو را به دورترين ونهانىترين رازهايش نزديك وآشنا مىسازد واگر شما در موقع غوطه ور گشتن در اندوه وآلام زاييده شدن وگام به اين زندگى گذاشتن را مصيبت وبدبختى بخوانيد وقوام وپديده هاى اساسى موجوديت مادى خود را لعنتى بدانيد كه بر پيشانى شما نقش بسته است . من از روى حق وحقيقت به شما مىگويم كه : هيچ چيزى نمىتواند اين نقش را از روى شما بشويد وپاك كند مگر كوشش ومجاهدت شما در راه خود حيات . شما اين جملهء نكبت بار را از نياكان خود به ارث بردهايد كه مىگوييد : زندگانى ظلمت است وبس وهمواره در دوران مشقت ورنج همين جمله را تكرار مىكنيد . من از روى حقيقت به شما مىگويم : همان طور است كه شما مىگوييد ، زندگانى حقيقتا ظلمت مرگبارى است ، بدان جهت كه حركت وتكاپو همراهش نيست حركت وتكاپو نابينا وبىبركت است مادامى كه معرفت همراهش نيست . معرفت بيمار ونازا است اگر عمل همراهش نيست وعمل باطل وبىثمر است اگر توام با محبت نباشد ، زيرا شما موقعى كه از روى محبت دست بكار مىشويد ، دو پيوستگى حيات بخش را به وجود مىآوريد : پيوستگى با يكديگر ، پيوستگى با خدا » . تفسير ابيات در بارهء اين صفت پست كه درون تو را مانند موريانه سوراخ مىكند ومىخورد لختى بيانديش كه وقتى مىبينى مردان راه حق كه به تعهدهاى خود وفا كرده وسودها مىبرند ، حسادت شيطانى درون تو را شعله ور مىسازد ، اين خاصيت هميشگى مردم سست عنصر است كه هيچ كس را صحيح وسالم نمىتوانند به بينند . اين مضمون را جلال الدين در ابيات گذشته چنين گفته است : < شعر > زان كه هر بدبخت خرمن سوخته مىنخواهد شمع كس افروخته هين كمالى دست آور تا تو هم از كمال ديگران نفتى به غم < / شعر > براى نجات از حسادت شيطانى ، بايد از ادعاهاى بىسر وته دست برداشته و
434
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 434