نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 430
در بيان آن كه مرد بد كار چون متمكن در بد كارى شود واثر دولت نيكو كاران ببيند شيطان شود ومانع خير گردد از حسد ، هم چون شيطان خرمن سوخته همه را خرمن سوخته خواهد « أرأيت الذى ينهى عبداً اذا صلى » < شعر > ( ( 1171 ) ) وافيان را چون ببينى كرده سود تو چو شيطانى شوى آن جا حسود ( ( 1172 ) ) هر كه را باشد مزاج وطبع سست مىنخواهد هيچ كس را تن درست ( ( 1173 ) ) گر نخواهى رشك ابليسى بيا از در دعوى به دربار وفا ( ( 1174 ) ) چون وفايت نيست بارى دم مزن كاين سخن دعويست اغلب ما ومن ( ( 1175 ) ) اين سخن در سينه دخل مغزهاست در خموشى مغز جان را صد نماست ( ( 1176 ) ) چون بيامد بر زبان شد خرج مغز خرج كم كن تا بماند مغز نغز ( ( 1177 ) ) مرد كم گوينده را فكريست زفت قشر گفتن چون فزون شد مغز رفت ( ( 1179 ) ) بنگر اين هر سه ز خامى رسته را جوز را ولوز را وپسته را ( ( 1180 ) ) هر كه او عصيان كند شيطان شود كاو حسود دولت نيكان شود ( ( 1181 ) ) چون كه در عهد خدا كردى وفا از كرم عهدت نگه دارد خدا ( ( 1182 ) ) از وفاى حق تو بسته ديده اى اذكروا أذكركم نشنيده اى ( ( 1183 ) ) گوش نه أوفوا بعهدى گوش دار تا كه أوف عهدكم آيد ز يار ( ( 1184 ) ) عهد وقرض ما چه باشد اى حزين هم چو دانهء خشك كشتن در زمين ( ( 1185 ) ) نى زمين را زان فروغ ولمترى نى خداوند زمين را سرورى ( ( 1186 ) ) جز اشارت كه ازين مىبايدم كه تو دادى اصل اين را از عدم ( ( 1187 ) ) خوردم ودانه بياوردم نشان كه از اين نعمت به سوى ما كشان ( ( 1188 ) ) پس دعاى خشك هل اى نيك بخت كه فشاند دانه مىخواهد درخت ( ( 1189 ) ) گر ندارى دانه ايزد زان دعا بخشدت نخلى كه نعم ما سعى < / شعر >
430
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 430