نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 404
< شعر > پنج حس ظاهر وپنج اندرون < / شعر > در صفند اندر قيام الصافون [1] تفسير ابيات خداى با حشمت وجلال ، نيست مطلق را شكل هستى داده وهستى واقع را به صورت نيستى در آورد . خود دريا را پوشانيد وكف را در سطحش آشكار ساخت ، باد را پوشيد وگرد را نمودار فرمود ، در هنگام به وجود آمدن گرد باد خاك را مىبينى كه مانند منارهء پيچان به هوا مىكشد . اما به خوبى مىدانيم كه خاك هرگز به خودى خود بالا نمىرود . تو اى بيمار ، خاك را در بالا مىبينى ولى باد را جز با تعريف وتوصيف ودليل نمىتوانى درك كنى . تو كفهاى سطح دريا را كه به هر طرف حركت مىكند مىبينى وبايد بدانى كه وجود كف بدون دريا امكانپذير نيست . آرى ، كف سطح دريا محسوس تو بوده وخود دريا را كه مخفى است از روى دليل درك مىكنى ، مانند گفت گو وكردار خارجى كه آشكار وانديشه پوشيده است ووجود آن انديشه را با دليل مىپذيرى . ما در اين دنيا نفى را اثبات پنداشتهايم ، گويى ديدگان ما جز خاصيت معدون ديدن نداشته است . آرى آن ديدگان كه خواب آلوده شود جز خيال ونيستى چيزى نمىبيند ، لاجرم ما از گناهى سرگشته بوديم ، زيرا وقتى كه حقيقت پنهان شود خيالات آشكار چشمان ما به دور داشته است . آفريدن بر آن استاد زبردست باد ، بر مردم منحرف ودر بارهء صاف وگوارا نشان داد .