responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 384


بدهيم ، آيا منظور جلال الدين از اين مسئلهء تغيير واقعى در وضع حواس است ؟ آن چه كه مسلم است اين است كه صحت واعتدال حواس ظاهرى مانند ساير اجزاى بدن موجب صحت واعتدال فعاليت حواس مىگردد وتقويت وتنظيم آنها نتايج بهترى را به وجود مىآورد وبالعكس ، با اندك اختلالى در حواس نظم طبيعى ونتيجه بخشى خود را از دست مىدهند .
اما نه در حال كمال صحت ونه در موقع بدترين اختلال ، هيچ يك از حواس به چيز ديگرى تبديل نمىگردد ، يعنى چشم در حال كمال به اضافهء كار خود كه بهتر ديدن اشكال ورنگها وساير نمودها است ، وظيفه شنيدن را به عهده نمىگيرد ، وهم چنين ساير حواس در حالت نقص واختلال حس معين ، كار حس ديگر را انجام نخواهد داد .
با اين حال چنانكه از ابيات فوق بر مىآيد ، جلال الدين حصول دگرگونى را در حواس پذيرد .
در ابيات فوق شش بيت از بيت يكم تا بيت ششم مثالهايى را در بر دارد كه موضوع اختلال ونقص هر يك از حواس را مطرح مىكند واين نتيجه را نمىگيرد كه وقتى كه صداى بلبل وكلاغ به گوش تو يكسان جلوه كرد ، معلوم مىشود كه گوش تو دست از شنيدن برداشته وكار ديدن را انجام مىدهد ، بلكه قوهء سامعهء تو در اين صورت خراب گشته است .
اما اين مطلب را تصريح مىكند كه < شعر > جهد كن تا حس تو بالا رود تا كه كار حس از آن بالا شود نور حس را نور حق تزيين بود معنى نور على نور اين بود < / شعر > حس مىتواند آن قدر تكامل يابد كه بالاتر از وظيفهء طبيعى خود را انجام بدهد . معناى اين سخن چيست ؟ براى اين سخن دو معناى عمده مىتوان در نظر گرفت معناى يكم - تكامل مستقيم يعنى مثلًا چشم آدمى در همان حال كه نمودهاى اجسام را مانند چشمهاى معمولى مىبيند ، نمودهاى ديگرى را هم مشاهده كند كه

384

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 384
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست