نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 366
آن شخص پاسخ داد : اگر لقمهء نان خشك يا ترى داشتم ادعاى پيغمبرى نمىكردم ، زيرا ادعاى پيغمبرى در مقابل اين مردم مانند جستجوى دل از كوه جامد است . هيچ انسان خردمند از كوه وسنگ عقل ودل وفهم وضبط نكته مشكل نمىجويد . زيرا كوه نه جانى دارد ونه صدايى وهر چه كه تو بگويى ، كوه مانند كسى كه انسان را مسخره مىكند همان صدا را بر مىگرداند . اين مردم كجا وپيغام الهى كجا مگر از جمادات اميد جان مىتوان توقع داشت . اين مردم ، عاشق زن وطلا هستند ، اگر تو پيغام زن وزر به آنها بياورى همه دارايى وزندگى خود را بر تو ارزانى بدارند . اگر به آنان بگويى كه در فلان جا زيبا رويى تو را مىخواند وبر تو عشق مىورزد ، آنان همهء موجوديت خود را در مقابل اين نويد از دست مىدهند . اما اگر تو پيغامى مانند عسل صاف وپاكيزه از خدا بياورى وبگويى : اى انسانهاى متعهد به سوى خدا رهسپار شويد واز اين جهان مرگ سوى جهان برگ ونوا رويد واكنون كه پايندگى براى شما امكان پذير است خود را دستخوش فنا وزوال مسازيد ، به قصد ريختن خون تو بر خيزند وجان وسرت را به باد فنا دهند ، نه از براى غيرت دين وهنر < شعر > ( ( 1149 ) ) بلكه از چسبيدگى بر خان ومان تلخ آيدشان شنيدن اين بيان < / شعر >
366
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 366