responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 348


در بيان معنى حديث شريف « من جعل الهموم هماً واحداً كفاه الله سائر همومه من تفرقت به الهموم لا يبالي في أى واد منها هلك » < شعر > ( ( 1084 ) ) هوش را توزيع كردى بر جهات مىنيرزد ترّه‌اى آن ترّهات ( ( 1085 ) ) آب هش را مىكشد هر بيخ خار آب هوشت چون رسد سوى ثمار ؟
آبها را مىكشد آن خس گياه آب هوشت كى رسد سوى اله ( ( 1086 ) ) هين بزن آن شاخ بد را خو كنش آب ده اين شاخ خوش را نو كنش ( ( 1087 ) ) هر دو سبزند اين زمان آخر نگر كاين شود باطل وزان رويد ثمر ( ( 1088 ) ) آب باغ اين را حلال آن را حرام فرق را آخر ببينى والسلام ( ( 1089 ) ) عدل چه بود ؟ آب ده اشجار را ظلم چه بود ؟ آب دادن خار را ( ( 1090 ) ) عدل وضع نعمتى بر موضعش نى به هر بيخى كه باشد آب كش ( ( 1091 ) ) ظلم چه بود ؟ وضع در ناموضعى كه نباشد جز بلا را منبعى ( ( 1092 ) ) نعمت حق را به جان وعقل ده نى به طبع پر زحير پر گره ( ( 1093 ) ) بار كن پيكار غم را بر تنت بر دل وجان كم نه اين جان كندنت ( ( 1094 ) ) بر سر عيسى نهاده تنگ بار خر سكيزه مىزند در مرغزار ( ( 1095 ) ) سرمه را در گوش كردن شرط نيست كار دل را جستن از تن شرط نيست ( ( 1096 ) ) گر دلى رو ناز كن خوارى مكش ور تنى شكر منوش وزهر چش ( ( 1097 ) ) زهر تن را نافع است وقند بد تن همان بهتر كه باشد بىمدد ( ( 1098 ) ) هيزم دوزخ تن آمد كم كنش ور برويد هين تو از بن بركنش ( ( 1099 ) ) ور نه حمال حطب باشى حطب در دو عالم هم چو جفت بو لهب ( ( 1100 ) ) از حطب بشناس شاخ سدره را گر چه هر دو سبز باشد اى فتى ( ( 1101 ) ) اصل اين شاخ است از نار ودخان اصل آن شاخ است هفتم آسمان ( ( 1102 ) ) هست مانند اين به صورت پيش حس كه غلط بين است چشم كيش حس ( ( 1103 ) ) هست پيدا آن به پيش چشم دل جهد كن پيش دل آ جهد المقل < / شعر >

348

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 348
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست