نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 330
مىبايست روزى مانند نور خورشيد وستارگان كه بر در وديوار مىتابند به منبع خود بر گردند . آن چه كه تو را مست چهرهء زيبايان نموده است ، نور همان خورشيد اصلى است كه از شيشهء سه رنگ بر مشتى خاك تابيدن گرفته است . اين شيشه هاى رنگارنگ بود كه آن نور بىرنگ را براى ما متنوع مىنمود ، اگر آن شيشه ها در هم شكنند ، نور بىرنگى كه اساس واصل آن رنگها بود ما را كور وگيج خواهد كرد . از هم اكنون بكوش وديدن آن نور اصيل را بدون شيشه بياموز ، تا در آن هنگام كه شيشه مىشكند نابينا نگردى ، تو به دانش فرا گرفته قناعت ورزيده وبه چراغى كه ديگرى آن را افروخته است چشم دوختهاى ونمىدانى كه روزى فرا مىرسد كه او چراغ خود را بر گيرد وتو در ظلمات مرگبار غوطه ور گردى . اما اگر تو سپاس گزار خدا باشى وسعى واجتهاد كنى ، ديگر اندوهى به خود راه مده كه خداوند صد چندان روشنايى را به تو عنايت خواهد فرمود ، واگر سپاس گزار نباشى از هم اكنون اشكهاى خونين بر رخسارت فرو ريز ، كه آن نور وزيبايى از كسى كه كفران مىورزد دور مىباشد . مردمى كه كفران مىورزند اعمالشان تباه ومردمى كه با نور ايمان روشن گشتهاند درون آنان را خداوند اصلاح خواهد كرد . چه بسا خوبيها ومزاياى انسانى به جهت ناسپاسى از بين رفت كه ديگر اثرى هم از آنها باقى نماند . بالاتر از اين ناسپاسى كفرانى است كه توجه به خود وعالم ناخود آگاهى ( هوشيارى درونى ) وشكر ومحبت وداد را چنان محو ونابود ساخت كه ديگر بياد آن ناسپاس نمىآيند . مىدانيد معناى اين كه خداى ما مىفرمايد : اعمال كسانى كه كفر مىورزند پوچ وتباه است . چه معنا مىدهد ؟ معنايش اين است : كسانى كه مىروند وكام از هر كامران مىجويند ، نمىدانند كه كام ديگران نمىتواند آرمان واقعى آنان باشد . بر عكس مردم سپاس گزار ووفا كنندگان به پيمانهاى خود دولت ابدى در
330
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 330