نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 319
مىخواهم ، خداوند چربيها وشيرينيها ومشروبات گران بها وجامه هاى پرنيان به او نشان داد . شيطان گفت : پروردگارا ، من بيش از اين مىخواهم تا آدميان را به طنابى از آتش ببندم ، مىدانم كه مستان جلال وجمالت اين بندها را مردانه خواهند گسيخت ونامردان در اين دامها گرفتار خواهند گشت وبدينسان اين دو گروه از يكديگر جدا خواهند گشت . اى سلطان سرير ازل وابد من دام ديگرى مىخواهم كه مرد انداز وحيلت ساز سختى باشد . خداوند شراب وچنگ به او نشان داد وشيطان با ديدن شراب وچنگ نيم خندهاى بر لبان آورد واندكى شاد گشت . آن گاه شيطان به قدرت گم راه كردن خدا توجه كرد وگفت : اىخدايى كه مىتوانى تبهكاران را گم راه كنى از قعر درياى مشيت ، وسيلهء فتنهء ديگرى در اختيارم بگذار ، مگر يكى از بندگان تو موسى نيست كه با گرد وغبار بر درياها پرده زد وآب نيل براى او شكاف برداشت كه از ته دريا گرد وغبار بيرون جست ، دام محكمترى در اختيارم بگذار كه در كام اولاد آدم مانند لجام بگذارم وكشان كشان آنها را به سوى بدبختيها بكشانم كه نتوانند سر از آن بپيچند . وقتى كه خداوند زيبايى زنان را به شيطان نشان داد كه عقل وشكيبايى مردان را مىربايند ، شيطان شروع به بشكن زدن كرده وبه رقص در آمد مىگفت : كه خدايا اين وسيله را زودتر به من برسان كه به مقصود رسيدم . وقتى كه شيطان چشمان پر خمار زنان را ديد كه قرار از كف عقل وخرد مىربايد وصفاى گونه هاى آتشين آن دلبران را كه دلها مانند اسپند بر آن مىسوزند وهم چنين موقعى كه روى وخال وابرو ولب چون عقيق را ديد كه گويى آفتاب از پشت يك پرده ظريف مىتابد وقامتهاى چون سرو خرامان در چمن وگونه هاى مانند
319
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 319