نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 315
< فهرس الموضوعات > در معنى آيهء « انى ارى سبع بقرات سمان يأكلهن سبع عجاف » گاوان لاغر را خدا به صفت شيران گرسنه آفريده بود تا آن هفت گاو فربه را به اشتها مىخوردند اگر چه آن خيالات است صورت گاوان در آينهء خواب بنمودند اما تو به معنى شير بنگر < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > در معنى آيهء « انى ارى سبع بقرات سمان يأكلهن سبع عجاف » گاوان لاغر را خدا به صفت شيران گرسنه آفريده بود تا آن هفت گاو فربه را به اشتها مىخوردند اگر چه آن خيالات است صورت گاوان در آينهء خواب بنمودند اما تو به معنى شير بنگر < شعر > ( ( 932 ) ) آن عزيز مصر مىديدى به خواب چون كه چشم عيب را شد فتح باب ( ( 933 ) ) هفت گاو فربه بس پرورى خوردشان آن هفت گاو لاغرى ( ( 934 ) ) در درون شيران بدند آن لاغران ور نه گاوان را نبودندى خوران ( ( 935 ) ) پس بشر آمد به صورت مرد كار ليك پنهان شير در وى مردخوار ( ( 936 ) ) مرد را خوش وا خورد فردش كند صاف گردد درد اگر دردش كند گاو تن قربانى شير خداست گر تو را با او سر صدق وصفاست ور كشى مهمان همان كون خرى گاو تن را خواجه تا كى پرورى ( ( 937 ) ) پس به يك دردى ز جملهء دردها وا رهد پا برنهد او بر سُها شاه گردد وا گذارد بندگى يابد او در مردگى دل زندگى < / شعر > آيه « وَقالَ اَلْمَلِكُ إِنِّي أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وسَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وأُخَرَ يابِساتٍ ، يا أَيُّهَا اَلْمَلأُ أَفْتُونِي فِي رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ 12 : 43 » ( 1 ) ( وپادشاه ( عزيز مصر ) گفت : من در عالم رويا ديدم هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر خوردند وهفت سنبل سبز وبا طراوت وهفت سنبل ديگر خشك در عالم خواب ديدم ، اى همنشينان من ( ملاء - چشمگيران قوم ) اگر مىتوانيد تعبير كنيد نظريهء خود را در بارهء روياى من بگوييد . )
( 1 ) سوره يوسف ، آيهء 42 . .
315
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 315