نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 297
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)
جريان دارد . احساس عزت وخردمندى ورادمردى واحساس بىنيازى ودانشورى ، اگر چه به صورت اجزاى عضوى بدن آدمى در مىآيند . اما بقدرى در شخصيت روانى انسان نفوذ مىكنند كه مانند يك يا چند عنصر عضوى شخصيت مىباشند ، به همين جهت است كه با منفى شدن مقتضيات همان اوصاف كه ريشه هاى خود را در اعماق شخصيت گستردهاند ، زندگى روانى آدمى نقص وكاهشى در خود احساس مىكند كه تلخى وشكنجهء آن گاهى از منفى شدن يك عضو مادى سختتر وناگوارتر مىباشد . بلكه با يك نظر دقيقتر منفى شدن مقتضاى يك عنصر روانى گاهى از بريدن يك عضو مادى ناگوارتر مىباشد ، زيرا با فرض اين كه ريشهء آن وصف مثلًا تعقل در شخصيت روانى انسان وجود دارد وبا اين حال محيط وزمينه وموقعيت زندگى طبيعى يا اجتماعى از كار وفعاليت تعقل جلو گيرى نمايد ، مانند اين است كه چشم انسان كاملًا صحيح وبه حال طبيعى است ، ولى با اين كه احتياج شديد به ديدن دارد او را از ديدن محرومش كنند . تفسير ابيات پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرموده است بر حال سه كس رحم آوريد ، نخست كسى كه روزى بىنياز بود واكنون در فقر ونيازمندى گرفتار است . دوم كسى كه در جامعه ى خويش عزيز بود فعلًا خوار وحقير گشته است . سوم آن عالم صاف دل كه در ميان نادانان اسباب بازيچه قرار گرفته است . زيرا عزيزى كه به خوارى مبتلا مىگردد وعزت از او سلب مىشود مانند عضوى است كه از بدن خود جدا شده باشد . هنگامى كه عضوى از بدن جدا شود فورا مىميرد ، اگر هم چند لحظهاى حركت كند تحرك بسيار زود گذر است وادامه نخواهد داشت زيرا كه از منبع زندگانى بريده شده است . آن انسان الهى كه در گذشته باده از جام الست خورده است ، امروز در آفت
297
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 297