نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 293
< شعر > ( ( 800 ) ) از جمادى بىخبر سوى نما وز نما سوى حيات وابتلا ( ( 801 ) ) باز سوى عقل وتمييزات خوش باز سوى خارج اين پنج وشش < / شعر > اين گامها كه در مسير وجود بر داشتهاى تا كرانهء درياى پشت پردهء طبيعت به دلالت نشانهايى است كه تو را به سوى درياى ماوراء طبيعت رهنمون گشته است ، در آن هنگام كه گام در خود دريا بگذارى ديگر نشان پايى وجود ندارد زيرا منازل پهنه ى خشكى شهرها وكاروان سراها وروستاها داشت ومىبايست تو از ديوارها ودرها وپستى وبالايىها عبور كنى ، اما براى دريا در هنگام تموج نه ستونى وجود دارد ونه درى ونه سقفى . در اين پهنهء اقيانوس بىكران نه راهى ديده مىشود ونه گامى كه روى راه گذاشته مىشود ، آنجا منازلى را كه سپرى خواهى كرد نه نشانى دارد ونه نامى . فاصله هايى كه در ميان منازل آن درياى با عظمت خواهى ديد صدها برابر بيشتر است از آن فاصله كه ميان خشكى تا لب دريا ديده بودى واحتمال مىرود كه مقصود فاصله ميان مكان ولا مكان بوده باشد . اى كلاغ بىنوا ، اين جان خاكى را رها كن واز جان باز بلند پرواز برخوردار شو ودر مقابل تبديلهاى كيمياگرانهء خلاق ازل وابد جانباز باش . اين همه پاى در گل گذشته وكهنه شده مفشار واين معنا را بدان كه هر سال كنونيت از نظر ارزش از سه سال گذشته افزونتر است . اگر مانند نخل با طراوت كه ميوه ها مىبخشد ، نباشى ، برو كهنه روى كهنه بگذار وانبار هستيت را از كهنه ها پر كن آن گاه آن كهنه هاى پوسيده وگنديده ات را براى مردم ناديده ارمغان ببر . واين را بدان كه آنان كه در اين دنيا طعم نو را چشيدهاند خريدار كهنه هاى تو نخواهند بود ، زيرا آنان كه شكار حق جل وعلا شدهاند گرفتار دام تو نخواهند شد . اى سيلاب شور ، متاع خريدارى جز دسته هاى مرغ نابينا نيست ، كه بر گرد تو جمع آيند واز شور آب وجودت كورتر گردند . كورى دلهاى دنيا زده گان هم به آن علت است كه از شور آب آب وگل طبيعت مىآشامند . حال كه تو آب حيات در درون ندارى ، برو كورانه در اين جهان خود را
293
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 293