نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 222
در بيان آنكه هيچ چشم بد آدمى را چنان زيان ندارد كه چشم پسند خويش مگر كه چشم او مبدل شده باشد به نور حق كه بىيسمع وبىيبصر واز خويشتن بىخويش شده باشد در معنى آيه كريمه وان يكاد الذين كفروا الخ < شعر > ( ( 498 ) ) پرّ طاوست مبين وپاى بين تا كه سوء العين نگشايد كمين ( ( 499 ) ) كه بلغزد كوه از چشم بدان يزلقونك از نبى برخوان بدان ( ( 500 ) ) احمد چون كوه لغزيد از نظر در ميان راه بىگل بىمطر ( ( 501 ) ) در عجب درماند كاين لغزش ز چيست من نپندارم كه اين حالت تهى است ( ( 502 ) ) تا بيامد آيت وآگاه كرد كان ز چشم بد رسيدت وز نبرد ( ( 503 ) ) گر بدى غير تو در دم لا شدى صيد چشم وسخرهء افنا شدى معنى چشم بد آخر باز دان ان يكاد از چشم بد نيكو بخوان ( ( 504 ) ) ليك آمد عصمتى دامن كشان اين كه لغزيدى بد از بهر نشان ( ( 505 ) ) عبرتى گير اندر آن كُه كن نگاه برگ خود عرضه مكن اى كم ز كاه ( ( 506 ) ) يا رسول الله در آن وادى كسان مىزنند از چشم بد بر كركسان ( ( 507 ) ) از نظرشان كلهء شير عرين وا شكافد تا كند آن شير انين ( ( 508 ) ) بر شتر چشم افكند هم چون حمام وانگهان بفرستد اندر پى غلام ( ( 509 ) ) كه برو از پيه اين اشتر بخر بيند او اشتر سقط در راه در ( ( 510 ) ) سر بريده از مرض آن اشترى كاو به تگ با اسب مىكردى مرى ( ( 511 ) ) كز حسد وز چشم بد بىهيچ شك سير وگردش را بگرداند فلك ( ( 512 ) ) آب پنهان است ودولاب آشكار ليك در گردش بود آب اصل كار ( ( 513 ) ) چشم نيكو شد دواى چشم بد چشم بد را لا كند زير لگد ( ( 514 ) ) سبق رحمت راست وين از رحمت است چشم بد محصول قهر ولعنت است ( ( 515 ) ) رحمتش بر نقمتش غالب شود چيره زين شد هر نبى بر خصم خود < / شعر >
222
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 222