نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 181
تفسير ابيات اى خداى بىهمتا حال كه حلقهاى از سخنان حيات بخش را بر گوش ما آويختى عنايتى ديگر فرما ، ما را به آن محفل روحانيان بكشان كه از بادهء عشق ربوبى تو شاد وسر خوشند ، اى خداى بزرگ ، اكنون كه بويى از آن حقايق عطر آگين را نصيب مشام ما نمودى ، سر آن مشگ را كه حقايق عطر آگين از آنها بيرون مىريزد بر مبند . اى پناهگاه مطلق ، مرد وزن از چشمه سار عطاياى بىدريغت مىنوشند وروح تشنهء خود را سيراب مىكنند . اى پروردگار مهربان ، بدون اين كه دست دعا به بارگاهت بلند شود ، تقاضاى درونى ما را مستجاب مىسازى . واى موجود برين كه صدها در به نهانخانهء دل بندگانت مىگشايى و : < شعر > اى سرمه كش بلند بينان در باز كن درون نشينان < / شعر > نظامى در اين كارگاه بزرگ هستى چند حرف نقش فرمودى كه سنگها از عشق آن حروف مانند موم مىسوزند ومىگدازند : < شعر > ( ( 311 ) ) نون ابرو صاد چشم وجيم گوش بر نوشتى فتنهء صد عقل وهوش < / شعر > از اين چند حرفى كه نوشتى ، عقل ما باريك بين ودقيق شده ، اى نويسنده خوشنويس به اين نوشتن ادامه بده . به شايستگى هر انديشهاى كه وابسته به جهان ماوراء طبيعت است ، هر لحظه نقشى از خيالات خوش رقم فرود مىآيد . از همين چشم وابرو وگونه وخال زيبا چه معانى ظريف وشگفت انگيزى
181
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 181