responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 175


پيامبر گم راه مىكردند ) .
مضمونى را كه جلال الدين نقل مىكند . در مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 257 ودر صحيح مسلم ج 8 ص 139 وارد شده است .
< شعر > ( ( 291 ) ) ديو بر دنياست عاشق كور وكر عشق را عشق دگر برّد مگر ( ( 292 ) ) از نهانخانهء يقين چون مىچشد اندك اندك عشق رخت آنجا كشد < / شعر > مادامى كه عشق به معشوق ديگرى در شما به وجود نيايد دست از عشق به معشوق نخستين نخواهيد برداشت اين مسئله يكى از با اهميتترين مسائل گرايشهاى روحى انسانى است كه هيچ ايمان وعقيده‌اى را بجز با ايمان وعقيدهء ديگر نمىتوان از بين برد وهم چنين هيچ عشقى را بجز با عاشق ديگر نمىتوان از صفحهء دل زدود .
آيا اين قضيه واقعا كليت دارد ؟ به نظر مىرسد كه قضيه مزبور كليت ندارد ، زيرا در آن موارد كه عشقى مىآيد وعشق ديگرى را مىزدايد وايمانى مىآيد وايمان ديگرى را محو مىسازد . يك پديدهء ، رو بنايى است كه از يك اصل زير بنايى سر چشمه مىگيرد . آن اصل زير بنايى عبارت است از تشنگى سوزان واحساس قطعى احتياج به داشتن عشق وتكيه به موضوعى كه ايمان ناميده مىشود . به توضيح اين كه در سه موضوع اصل فوق ادعا شده است :
1 - فلسفه . 2 - عشق . 3 - ايمان .
ارسطو در بارهء موضوع نخستين چنين گفته است :
« اگر امر مقتضى آنست كه فيلسوفى كنيم ، بايد فيلسوفى كنيم واگر امر مقتضى نيست كه فيلسوفى نماييم ، باز بايد دست به فلسفه ببريم ، تا اثبات كنيم كه

175

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست