responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 138


درِ حجره گشادن مصطفى صلى الله عليه وآله بر مهمان وخود را پنهان كردن تا خجل نشود < شعر > ( ( 97 ) ) مصطفى صبح آمد ودر را گشاد صبح آن گم راه را او راه داد ( ( 98 ) ) در گشاد وگشت پنهان مصطفى تا نگردد شرمسار آن مبتلا ( ( 99 ) ) تا برون آيد رود گستاخ او تا نبيند در گشا را پشت ورو ( ( 100 ) ) يا نهان شد در پس چيزى ويا از ويش پوشيد دامان خدا ( ( 101 ) ) صبغة الله گاه پوشيده كند پردهء بىچون بر آن ناظر تند ( ( 102 ) ) تا نبيند خصم را پهلوى خويش قدرت قادر ازين بيش است بيش ( ( 103 ) ) مصطفى مىديد احوال شبش ليك مانع بود فرمان ربش ( ( 104 ) ) تا كه پيش از خبط بگشايد رهى تا نيفتد زان فضيحت در چهى ( ( 105 ) ) ليك حكمت بود وامر آسمان تا ببيند خويشتن را او چنان ( ( 106 ) ) بس عداوتها كه آن يارى بود بس خرابىها كه معمارى بود چون كه كافر باب را بگشاده ديد نرم نرمك از كمين بيرون جهيد ( ( 107 ) ) جامه خواب پر حدث را يك فضول قاصداً آورد در پيش رسول ( ( 108 ) ) كاين چنين كردست مهمانت ببين خنده‌اى زد رحمة للعالمين ( ( 109 ) ) كه بياور مطهره اينجا به پيش تا بشويم جمله را با دست خويش ( ( 110 ) ) هر كسى مىجست كز بهر خدا جان ما وجسم ما قربان تو را ( ( 111 ) ) ما بشوييم اين حدث را تو بهل كار دست است اين نه كار جان ودل ( ( 112 ) ) اى لعمرك مر تو را حق عمر خواند پس خليفه كرد وبر كرسى نشاند ( ( 113 ) ) ما براى خدمت تو مىزييم چون تو خدمت مىكنى پس ما كييم ( ( 114 ) ) گفت مىدانم وليك اين ساعتيست كاندرين شستن به خويشم حكمتيست ( ( 115 ) ) منتظر بودند كاين قول نبى است تا پديد آيد كه اين اسرار چيست < / شعر >

138

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 138
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست