responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 135


دست گرفته‌اند ، موضوع جنگ را تدريجا قيافهء يك پديده ى طبيعى بخشيده ومطالعه وبررسى روى جنگ را مانند مطالعه يك مهندس در بارهء نقشهء ساختمان مجللى تلقى مىكنند ، نه از آن جهت كه اگر رويداد غير انسانى جنگ بر خلاف منطق ووجدان به وجود بيايد ، چه بايد كرد ، بلكه نقشه ساختمان زندگى ، عنصرى به نام جنگ دارد چنانكه عنصرى هم به نام آب خوردن دارد تفسير ابيات خلاصه ، كافر با هفت شكم مىخورد وداراى شكم فربه ودين ودل لاغر است .
اين داستان را بشنو كه چند نفر از كفار مهمان پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله شدند ودر شامگاه به مسجد آمده وچنين گفتند :
اى مهماندار سكان افق اعلا ، ما بىنواييم واز راه دور رسيده‌ايم ، از فضل ونورانيت خود بر ما بيفشان وما را به مهمانى بپذير پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله رو به ياران كرده فرمود : اى ياران من ، شما كه مانند خوى من بلكه وجود شما پر از مهر وداد من است ، اين افراد را قسمت كنيد . اين كه گفتم ياران پيامبر ، از وجود ومهر پيامبر پر بودند ، از آن اصل سر چشمه مىگيرد كه تمام افراد يك لشكر از روحيه ى فرمانده عالى مقامشان مالامال مىگردند ودر حقيقت آنان با پيكار وشمشير زنى خود گوياى خشم پادشاهند وگر نه انسان بر برادران خود خشمى ندارد . وتو گرز ده منى را بر سر برادرت فرود مىآورى بىآنكه به تو بدى كرده باشد عمل تو انعكاس خشم پادشاه توست . بلى :
< شعر > ( ( 71 ) ) شه يكى جان است ولشكر پر از او روح چون آب است واين اجسام جو ( ( 72 ) ) آب روح شاه اگر شيرين بود جمله جوها پر ز آب خوش شود < / شعر > چنانكه پيامبر فرمود ، الناس على دين ملوكهم . خلاصه ، هر يكى از ياران پيامبر يك نفر از آن كفار را به مهمانى برد ، در ميان آن مهمانان فردى بود بسيار فربه

135

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 135
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست