نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 701
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
و سخنگوى از پس آن پرده كه در ميان آويخته است و آن صورتها هم بيرون آن پرده ، هيچ حقيقتى ندارد ، تا آن پرده و بازيهاى او ، تو را از ديدن حقيقت آن صورتهاى بىاصل مشغول مىگرداند . پس از اين جهت آن حالت بازى و مشغولى را به او ، تشبيه كرد به خواب كه مشغول كننده است از عالم حس ، و گفت : « في كرى اللَّهو » و ظهور آن صور خيالباز را كه ظلالند ، تشبيه كرد به طيف خيال كه در خواب پيدا شود ، اكنون مىگويد : كه چنان كه آن صورتهاى خيالى در حالت خواب ، تو را از معانى اخبار مىكنند از پس پردهء خواب ، تا تو به طريق تعبير از آن معانى ، آگاهى مىيابى ، هم چنين اين صورتهاى خيالباز از پس آن پرده ، تو را از معنى وحدت فعل و وجود فاعل و كثرت مظاهر و صور آن فعل و وجود ، اخبار مىكنند ، تا تو اعتبار كنى و از اين صورتها ، آن معنى را فهم كنى . < شعر > ترى صور الأشياء تجلى عليك من وراء حجاب اللَّبس في كلّ خلعة [1] < / شعر > مىبينى كه از پس آن حجاب پوشش ، اعنى پرده و ستاره اى كه خيالباز نصب كرده است و آن پرده را حجاب گردانيده ميان خودش و ميان نظر تو ، كه از پس آن پرده صورتهاى چيزها از هر گونه اى در هر نوع جامه اى و صورتى بر تو و نظر تو ، جلوه كرده مىشود ، فاعل يكى و فعل يكى و صور مختلف . < شعر > تجمّعت الاضداد فيها بحكمة فاشكالها تبدو على كلّ هيأة [2] صوامت تبدي النطق و هي سواكن تحرك تهدى النّور غير ضويّة [3] < / شعر > مجتمع بينى أضداد را در آن صورتها به واسطهء علمى و حكمتى كه خيالباز راست در آن جمع أضداد ، چه نظرا إلى ذوات تلك الصور ، غير جامه پاره اى چند
[1] في بعض النسخ : ترى صورة الأشياء و في بعض النسخ ايضا : في كلّ خلقة : اى ثوب المندرس و الخلق . و في بعض النسخ كما ترى خلقة ، و أراد بها مطلق الثوب . [2] في بعض النسخ : تجمعت الأضداد . . . لحكمة . [3] ضوية : مسهل ضويئة ، مؤنث ضويء : نير و منير .
701
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 701