responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 698


نفى و فناى اين إدراكات عقلى و عقل و نفس و غيرهما ، در ظهور تجلَّى آن سرّ وجودى ، شرط است .
پس مىگويد كه : تو كه مسترشدى به علوم نقلى ، مغرور مشو و مدركات عقل را كه در مرتبهء خودى علوّى و تحققى دارد ، از ادراك ملكوتيّات و روحانيّات و مجردات ، به سبب آن كه از اين علوم نقلى و مفهومات تو خارج است ، به كلى نفى مكن و به سبب جهل از آن تعجّب و استنكاف منماى كه بالاى اين علوم منقول تو ، علمى از علوم الهى و كشفى هست كه به مقام و طور نبوت و ولايت تعلَّق دارد از علوم اسما و صفات ، كه با آن كه اين علوم عقلى از ادراك مجردات و روحانيات سخت دقيق و باريك است و به نسبت با علوم نقلى غامض و پوشيده و مع ذلك آن علم الهى كه به طور ولايت و نبوت متعلق است از مدارك عقول سليمه كه بالاى علوم نقلى است ، و هيچ آفتى و مانعى از احكام هوا و طبيعت به وى متطرّق نمىتواند شد ، هم باريك و پوشيده است و از غايت دقت و خفاى اين علم الهى مذكور ، آن عقول سليمه از ادراك آن قاصرند ، تا به اين نقليّات تو چه رسد ؟ و در آن معرض چه باشد ؟
< شعر > تلقّيته منّي و عنّي أخذته و نفسي كانت من عطائي ممدّتي [1] < / شعر > من آن علم الهى و سرّ غيبى را كه امثلهء آن با تو گفتم و ديگر خواهم تقرير كرد ، هم از خودم كه اين حضرت احديّت جمع مذكور است ، تلقى كردم و از او پذيرفتم ، و هم از غيب ذات خودم آن علم به من و اين حقيقت من تجاوز كرد ، تا از او باز گرفتم بعد از آن كه تمام از آن خودى مجازى خودم و از آن صفات و علوم عقلى و نقلى ، به كلى فانى شده بودم و به اين حضرت جمع وحدت خودم تحقّق محقّق يافته و به ازالت همهء احكام امتيازى آن حقيقت به من مضاف آمده و اين نفس و ذات من ، اكنون من حيث جمعيّتها بين الأحديّة ، از عطاها و رحمتهاى



[1] ممدّتى ، من امارة : أعانه .

698

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 698
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست