responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 688


پيدا شد ، و مر اين جهت جزويّت و تعلق خودش را به تدبير بدن كه نفس جزوى است به فهم علوم و معانى غريب ، راهبرى كرد .
و پيش از اين خود قديما ، اين علوم در اين نفس ، منطبع شده بود به واسطهء وحيى كه به حضرت پدرى ، يعنى آدم - عليه السلام - مضاف بود ، و اخبار و اعلام كرده بودند مر اين نفس را به اسماى آن علوم و حقايق اشيا چنان كه گفتند : * ( وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ كُلَّها ) * [1] و بقوله : * ( أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ ) * [2] . پس به آن علم ، مر اين جهت جزويت خودش را اعلام كرد ، و اين نفس تدبيرى به آن دانستن [3] علوم از تفرقه اى كه به غيرى مضاف باشد ، يا در آن غيريّتى ثابت بود ، برخوردار و خوش عيش نشد ، و ليكن به آن چه از جهت كلَّيت و اطلاق خودش بر اين جهت جزويّت و تقيّد به حكم تدبيرى خودش ، از آن علوم املا كرد ، هم به آن پر و مملوّ گشت ، چه اگرچه در نفس به حسب جزوياتش ، تفرقه اى مىنمايد ، اما در آن تفرقه هيچ غيرى را مجال نيست ، بلكه آن تفرقه ، صور وجوه و حيثيّات ظهورات همين نفس يگانه است لا غير .
مقصودش - و الله اعلم - از اين أبيات آن است كه نفس يكى بيش نيست ، و او را دو جهت ظهور است ، يكى من حيث البساطة و الكليّة و الجمعيّة و مثال روشن اين جهتش در خارج ، حقيقت قرص آفتاب و نوريّت مطلق اوست كه اصلا قابل تبعيض و انقسام نيست ، و اما جهت دومش جزويّت و تقيّد است به حكم تدبيرى ، و مثالش شعاع آفتاب است ، و هر چند اين شعاع هم عين نور است و في نفسه بساطتى دارد ، اما به حكم آن كه قابل ظهور است و اتّصال به عالم تركيب و جسمانيّت من الهواء إلى الأرض و ما بينهما ، به آن سبب جزويّتى به وى مضاف مىشود ، و چنان مىنمايد



[1] البقرة ( 2 ) آيهء 31 .
[2] البقرة ( 2 ) آيهء 33 .
[3] دانستن ، في م : به آن دانش علوم . . . .

688

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 688
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست