نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 639
و سليمان با چنان حشمت مىرفت از شهر به شهر ، و إقليم به إقليم و آن جمله ، اثر آن جمعيّت من و سرايت او بود در سليمان - عليه السلام - . < شعر > و قبل ارتداد الطرف احضر من سبا له عرش بلقيس بغير مشقّة [1] < / شعر > و هم از اثر آن جمعيّت و سرايت او بود در سليمان - على نبيّنا و عليه الصلاة و السلام - كه پيش از گرديدن حدقه در چشم سليمان - عليه السلام - حاضر گردانيده شد از جهت او و به اشارت و طلب او ، تخت بلقيس كه سخت بزرگ و با عظمت بود ، هم به جثّت و هم به قيمت ، از سبا كه شهرى بود در اقصاى يمن تا به « تدمر » كه شهرى بود تختگاه سليمان ، در شام و ميان آن دو شهر مسافت دو ماهه راه است يا سه ماهه ، بىآن كه زحمتى و مشقّتى به آن حاضر كننده رسيدى ، به جهت حمل آن ثقل عظيم . و خلاف كردهاند مفسّران كه حاضر كننده جبرئيل بود يا « آصف بن برخيا » كه وزير سليمان بود . و على كل حال ، حصول آن قوّت و مكنت ، در آن حاضر كننده از اثر آن جمعيّت سليمانى بود - عليه السلام - . < شعر > و اخمد إبراهيم نار عدوّه و من نوره عادت له روض جنّة [2] < / شعر > و هم از اثر آن جمعيّت بود كه إبراهيم - على نبيّنا و عليه افضل الصلوات - سرد گردانيد مر آتش دشمنش را كه نمرود لعين بود ، آن گاه كه آن لعين بعد از آن كه ماهى تمام آن آتش را افروخته بودند ، و به هيزم بسيار قوّت و شعلهء او را عظيم كرده ، إبراهيم را - عليه السلام - در آن آتش انداخته بود ، و تا إبراهيم به حضرت اين جمعيّت متوجّه شد و از آن حيثيّت به زبان جمع به آتش خطاب كرد كه : * ( قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَسَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ ) * [3] قلنا : صيغت آن خطاب است به لسان جمع ، و هم از اثر آن
[1] سبا : بلاد سبا . بلقيس : ملكة سبا و عرشها هو الذي يقال عنه ، ان العفاريت حملته الى سليمان عليه السلام ، مارة تحت الأرض ، ليمتحن به ذكاء بلقيس ملكة السبا . [2] اخمد : اطفا . نار عدوه : اى نار الشيطان . [3] الأنبياء ( 21 ) آيهء 69 .
639
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 639