نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 528
نشود ، چه آن اسم جز به معيّت و سرايت معنى عالميّت و قادريّت و مريديّت و حيّييت و قائليّت و جواديّت و مقسطيّت ، كه حكم ايجادى بر ايشان موقوف است مر امداد و ابقا را كه معنى ايجاد را متضمنند ، متعرّض نتواند شد و هم چنين مظاهر اسما ، جز به معيّت و سرايت آن جمعيت كه عدل است ، بقا و ابقاى ايشان تصور نتوان كرد ، و اليه الإشارة بقوله - صلَّى الله عليه و سلَّم - : « بالعدل قامت السماوات و الأرض » و به روايتي « . . . قامت الأشياء » . پس تا ما دام كه در سالك از جزئيّت و حكم تميّز او اثرى باقى است ، و به اين حضرت جمعيت و كليت نپيوسته است ، امداد و ابقاى او به واسطهء معيّت و سرايت آن جمعيّت مىباشد ، به نسبت با اسمى يا مظهر اسمى كه سالك در حكم حيطت و تربيت اوست ، اما چون به حقيقت اين جمعيّت تمام تحقّق يابد ، حكم آن معيّت و سرايت نفى و طرح افتد و مصداق اين معنى در قرآن بيان حال هارون و موسى و محمد مصطفى است - صلوات الله عليه و عليهما - كه ايشان را گفتند : * ( لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما ) * [1] او را - صلَّى الله عليه - گفتند : * ( وَالله يَعْصِمُكَ من النَّاسِ ) * [2] حفظ و كلأت ايشان را به معنى معيّت متكفّل شد ، و عصمت او را به حقيقت جمعيت الهيّت اضافت فرمود . پس مىگويد : كه چون من به تحقّق به معنى جمعيّت ، از قيد زمان مخلَّص شدهام و حكم حال كه صورت اين جمعيت است بر زمان غالب آمده و در او ظاهر گشته ، اثبات اين جمعيت و غلبهء معنى او بر حال و زمان به نسبت با من ، نفى معيّت مىكند از من و حفظ و عصمت من از حوادث زمانى به حكم اين جمعيت * ( وَالله يَعْصِمُكَ ) * است ، نه به معنى معيّت و سرايت انّني معكما و ذلك تحقيق قوله : « و اثبات معنى الجمع نفى المعيّة » .