نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 523
و اول عين آخر و باطن عين ظاهر گشت . < شعر > فما فوق طور العقل اول فيضة كما تحت طور النقل آخر قبضة [1] < / شعر > پس آن چه بالاى طور و مقام عقل و روح است ، از علم و وجود در حضرت جمع الوهت و قاب قوسين ، اول فيضى است از اين حضرت احديّت ، هم چنان كه آن چه زير طور أعنى ، محلّ علوم نقل است ، و آن صورت عنصرى انسانى است ، به حكم * ( وَالأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُه ) * [2] آخر قبضهء همين حضرت احديّت مذكور است . مراد از طور نقل ، محل علوم ثابت به نقل است أعنى : علوم شرعي ، و اين جا مضاف محذوف است ، و مضاف اليه قائم مقام او ، از اين كلمه كنايت كرده است به اين صورت عنصرىّ انسانىّ ، زيرا اول تبيين و تفصيل احكام تشريعى به تورات بود ، و محلّ تنزل تورات طور بود ، هم چنين چون محل و موجب تعيين جمله علوم نقلى و احكام شرايع از او امروز و أجر و وعد و وعيد و حلّ و حرمت و اخبار و قصص و غيرها ، جز اين صورت عنصرى و تقرير احوال او نيست ، لا جرم به اين مناسبت از او به طور نقل كنايت و استعارت فرموده است . و امّا معنى بيت آن است كه : چون اين حضرت هويّت جامع است ميان اوليّت و آخريت ، كما قال تعالى : * ( هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ ) * [3] و اوليّتش به فيض و تجلى محقق شد كه جامع است ميان علم و وجود ، مع اثر تميّزهما فيه ، در مرتبهء الوهت و مقام جمع قاب قوسين كه منبع و مرجع حقيقت نبوّت و رسالت است ، زيرا كه در اين مرتبه « علم العالم فأوجده » و اين مرتبه و اين فيض در او ، بالاى طور عقل است ، پس آن چه بالاى طور عقل است ، اول فيضه اى بوده باشد از حضرت هويّت
[1] الطَّور بالفتح : المقدرة ، و بالضمّ : الجبل . [2] الزمر ( 39 ) آيهء 67 . [3] الحديد ( 57 ) آيهء 3 .
523
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 523