نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 497
المراتب المعنوية و الروحيّة ، تستدل بآيات شروق انوار حسن ، قابليّتها على نفسها بكمالها و كلَّيتها . و من از حضرت وحدت و جمعيّت خودم رسول فرستاده بودم خودم را به سوى بعضى از صور حيثيّات خودم ، به حكم اخبار صحيح « كنت نبيّا و آدم بين الماء و الطين » ، اعنى : ميان علم كه به صورت آب مصوّر مىشود ، و ميان ظهور طينت آدم ، و اين إرسال من مر خودم را ثابت و واقع بود از آن زمان لا زمان ، باز كه آن عهد اولين در عالم غيب كه ميثاق * ( أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ ) * صورت آن است ، بسته شد با جملهء حقايق پيش از آن زمان كه عناصر اربعه به تركيب صورت آدمى به من مضاف گشتندى ، و صورت آدم كه اول مظاهر كمال من بود ، پيدا شدى پيش از انذار و دعوت من به واسطهء بعثت و رسالت به سوى عالم بعث و نشور ، أعنى آخرت و مواقف و مقامات او به آن اخبار كه « انا و الساعة كهاتين » و اشارت به دو انگشت مسبّحه و وسطى ، يعنى پيش از ظهور صورت آدمى كه پيش از ظهور صورت عنصرى محمدى بود - صلَّى الله عليه و سلَّم - از آن زمان عهد اولين كه در عالم غيب واقع بود ، نبوت و رسالت اين حقيقت محمدى كه من همچو طوطى ترجمان ويم ، ثابت بود و در هر مرتبه اى كه از آن عالم غيب در نزول به وى مىرسد ، اهل آن مرتبه را از أرواح و ملك و فلك و غيرها كه بعضى از صور تفصيلى ذات او بودند ، مدد مىكرد و ايشان را از جزئيّت به كلَّيّت خود دعوت مىفرمود ، تا هر جزئى به وصف كلّ متّصف شود ، و ذات او از حيثيّت بعضى از اين أجزأ صورت تفصيلى خود به حسن قبول و قابليّت به آثار و آيات شروق انوار كمال او ، هم بر ذات خودش و كليّت بر كمال او استدلال مىكرد ، و امر و دعوت او را در هر مرتبه اى به حسب آن مرتبه ، انقياد مىنمود ، تا آن گاه كه به غايت اين مرتبهء حسّى رسيد و به اين صورت عنصرى كمالى آشكارا شد ، آثار آن قبول كه در آن مراتب سابق حاصل آمده بود ، اين جا در اين مرتبه به تمامى ظاهر شد و حكم آن قبول و ردّ گذشته ، اين جا پيدا آمد .
497
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 497