نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 481
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
بر آن هيأت تجاذب به سوى بالا و زير ، صورت او نيز در حركت آيد و از راه موافقت تتميم نفس مر دورهء ابتدا و انتها را ، به حركتى دورى جنبش كند ، و به صورت ترك علايق و قطع عوايق ، دست افشاند و به جهت تحقيق روش در عين طرق ، پاى جنباند . پس مثل « الرقص نقص » در حقّ چنين صاحب حالى پر كمال مهمل ماند ، پس اكنون در اين دو بيت آينده ، تمام مثل طفل مذكور است كه آن مثل بر اثبات رقص مقصور است . < شعر > إذا هام شوقا بالمناغي و همّ أن يطير إلى أوطانه الأوليّة < / شعر > چون اين طفل به آواز اين نوازنده و حكم مناسبت صوت او ، شيفته مىشود از جهت شوق نفس جزئى او به سوى عالم كلَّيّت خودش ، به حكم آن علم فطرى كه با او همراه است ، و قصد كند اين نفس جزئى او كه پرواز كند و به سوى اوطان و مقامات اوليّهء نفس و كلَّيت او در عالم نفوس و أرواح و مثال بپرد ، اين بيت هم شرط است و جوابش بيت آينده . < شعر > يسكَّن بالتّحريك و هو بمهده إذا ماله أيدي مربّيه هزّت < / شعر > ساكن گردانيده شود از آن قلق و اضطراب طلب طيران به مركز و مبدأ خود ، به واسطهء تحريك گهواره اش در آن زمانى كه اين طفل در گهواره ، خفته باشد و دستهاى تربيت كننده اش از مادر و دايه ، آن گهوارهء او را مىجنبانند ، پس آسايش و سكونى كه به تحريك مهد ، مىيابد آن طفل دليل است نيز بر صحّت رقص و نفى نقص از او ، اكنون در اين سه چهار بيت آينده ، ذكر آن تجاذبى مىكند كه در حال وجد ، ميان نفس و مزاج واجد واقع مىشود و كرب و تعبى مشابه جان كندن كه از آن به وى مىرسد . < شعر > وجدت بوجد آخذي عند ذكرها بتحبير تال او بألحان صيّت [1] < / شعر > بيافتم و ادراك كردم به واسطهء وجد مر آن چيزى را كه گيرنده و غلبه كننده بود ،
[1] آخذي : اى متمكّن منى . تحبير : تحسين . التالي : القارئ . صيّت : شديد الصوت .
481
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 481