نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 259
و دوم قدم در بهشت قرب حضرت ما - در نهادن ، كما قال الله تعالى : * ( وَأَمَّا من خافَ مَقامَ رَبِّه وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى . فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى ) * [1] . و اين راه بر كسى روشن است كه در اصل فطرت ، سبب اصابت نور اختصاصى « فمن اصابه من ذلك النور اهتدى » به درجه و مقام ايمان و اسلام راه يافته باشد ، و ليكن اين هواها و خواستهاى نفس است كه به حكم تلبّس به احكام مراتب بر نفس طارى شده است و همگى ظاهر و باطن او را عام فرا گرفته و اين راه راست فنا و ترك مرادات را بر او پوشانيده و ناپيدا گردانيده . يعنى : چون وجود فايض از جهت كمال ظهور و اظهار بر جملهء مراتب استيداع و استقرار مرور كرد و از سر حدّ عالم أرواح ، متنازلا ، از افلاك و عناصر و مولدات تجاوز نموده ، به اين صورت عنصرى انسانى كه نهايت نزول است ظاهر گشت ، از هر مرتبه اى و مقامى و منزلى ، به خاصيّتى و صفتى و حكمى منصبغ شد ، و آن اوصاف و خواصّ عارضى كه آثار اوصاف و خواصّ و احكام مراتب و مقامات و منازل مذكورند ، با اوصاف اصلى ذاتى او آميخته شدند ، چنان كه حكم تمييز مرتفع شد و هر صفتى و خاصيتى از آن صفات و خواصّ عارضى مذكور مستلزم ميلى و هوايى و تعلَّقى و تقيّدى گشت عام ، مر آن فيض وجودى متعيّن را و طريق رجوع او را كه اعراض است از اعراض و أغراض و هواها ، و احكام مراتب بر وى پوشيده گردانيد . پس اگر از حكم آن ميل ذاتى و حركت حبّى به سوى رجوع و لحوق به اصل و حضرت جمع كه از لوازم اصلى آن فيض وجودى است ، بى غلبهء حكم عايقى ذاتى امكانى كه هم از اصل با وى همراه بوده باشد ، و اهتداى صحيح عبارت از آن عدم عايق و مانع ذاتى امكانى است ، چيزى از آن سرّ وجودى و لطيفهء انسانى سر برزند تا قدم انابت در راه ارادت نهد ، به واسطهء