responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 255


صفوة الشيء : خالصه و هي بالهاء ، ترد بالحركات الثلاث و بغير الهاء لم ترد إلَّا مفتوحا .
يعنى : در حالى طالب و خاطب عروس خلوص وصال حضرت ما آمده اى كه نظرت جز بر خود و آرايش خودت نيست ، به سپيدرويى علوم و احوال و اخلاق و اعمال در دين و دنيا و آخرت و اولى ، و اين آرايش خودت را به اين سپيدرويى مذكور در هر دو سراى دنيا و آخرت ، كابين و وسيلت وصول به اين عروس وصال ما ، پنداشته اى ، و مر اين جاه و منزلت را كه به اين سپيدرويى تو را حاصل است و حجاب و حايل عظيم است ميان تو و مطلوبت ، از خودت ناانداخته و از پيش برناگرفته و به سياه رويى « الفقر سواد الوجه في الدارين » كه ركن اعظم و شرط معظم است ، تحقق نايافته به خطبهء اين عروس گران كابين ، برخاسته اى ، بنگر تا نصيب تو جز حرمان ديگر چه باشد .
< شعر > و لو كنت بي من نقطة الباء خفضة رفعت إلى ما لم تنله بحيلة [1] بحيث ترى ان لا ترى ما عددته و انّ الذي أعددته غير عدّة [2] < / شعر > و اگر چنان كه در اتّصال و قرب به حضرت من كه معشوقم ، يا به مدد من و در ضمن فعل و صفت ابقاى من در تحقق به مراتب فقر و نيستى ، از نقطهء حرف با ، كه در لفظ « بى » است ، خفضه اى بودى ، كه وجود تو جز در ضمن ياء اضافت كه صورت صفت و فعل من است و علت معلوميّت و مفعوليّت تست ، هيچ نبودى ، حينئذ ، بعد از اين تحقق به فنا ، به تحقق به بقاى من مرتفع و بلند پايه گشتى ، تا به جايى كه تو به حيله و جهد مضاف به خودى خودت اصلا به آن جا نتوانستى رسيد و آن به آن جاست كه حضرت « بى يبصر و بى يعقل » است . و آن گاه در آن حضرت به قوّت « بى يعقل و بى يبصر »



[1] قوله : خفضة ، أراد كسرة ، على استعارة اسم الإعراب لاسم البناء .
[2] أعددته : هيأته . غير عدّة : اى ليس مما يعد لوقت الحاجة .

255

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 255
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست