نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 243
اشتهى ان يكون ثوبى حسنا و نعلى حسنا ، أمن الكبر هو ؟ فقال رسول الله - صلَّى الله عليه و سلَّم - لا ، انّ الله جميل يحبّ الجمال » . و در آن چه گفتيم كه جمال كمال ظهور است ، تناسب و ملايمت تماما مدرج است ، چه اگر تناسب تماما نباشد ، ظهور از حيثيت جزئى يا خلقى به سبب آن عدم تناسب و اعتدال ، كمتر باشد و از حيثيت بعضى بيشتر و حينئذ انحراف مايىّ در آن ظهور حاصل باشد كه قبح عبارت از آن است ، پس آن شخص را از حيثيّت آن جزء و خلق جمال و كمال ظهور نباشد . و اما سرّ جمال وحدت و لطف وجود عام ، فايض است من حيث ظهوره و انبساطه على جميع الكون ، و سريانه بحسب القابليّات في جميع أجزاء العالم دقيقه و جليله . و اما حسن ، نفس تناسب و ملايمت است نه كمال ظهور . و اما ملاحت ، تناسب و ملايمت و لطافتى دقيق پوشيده است كه خوش آيد ، اما از او عبارت نتوان كرد ، همچون كيفيّات كه لا تنحكى بالاتفاق . و اما صباحت هم ظهور به صورت تناسب است ، اما به وصف بريق و لمعان ، چه او مشتقّ از صبح است و اضافت او جز به وجه نكنند و گويند « صبيح الوجه » به خلاف ملاحت كه او را به همه چيز اضافت كنند ، هر چند استعمال او در عين بيشتر كنند ، و اما بهجت گونهء خوب است با ظهور سرور و بشاشت در وى ، و قوله : « به ظهرت في العالمين و تمّت » يعنى مظهر آن ملاحت پوشيدهء لطيف در همهء موجودات جز آن سرّ جمال كه وجود يگانه است ، نيست . < شعر > و حسن به تسبى النّهى دلَّني على هوى حسنت فيه لعزّك ذلَّتي [1] < / شعر > و سوگند به حسن و زيبايى از تو كه همه عقلهايى كه مانعند از قبح و انحراف و ظلم و اعتساف ، به آن حسن ربوده و مغلوب و أسير و منهوب مىشوند و اين زيبايى به حكم تناسب و عدالتى كه در اوست ، مرا دلالت كرد به عشقى كه موحّد