نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 240
نزديكتر مىشود و او را در مىيابد ، در حال اين بدر در وى محو و محق و پنهان مىگردد ، همچنين اين حقيقت كلى يا وجودى كامل كه به وى مضاف شده بود ، از نور شمس وجودهم در اين شمس وجود مطلق ، محق و پنهان شود و از او نام و نشان نماند و آن وجود مطلق قائم مقام او ظاهر باشد ، چنانكه هر خليفه و كاملى . فافهم و الله المرشد . < شعر > و وصف كمال فيك ، احسن صورة و أقومها ، في الخلق ، منه استمدّت [1] < / شعر > و سوگند به وصف كمالى كه در ذات كامل تست كه معشوقى كه خوبترين صورتى معنوى و آن صورت جمعيت است كه « خلق آدم عليها » و معتدلترين صورتى حسّى نيز در خلقت و آن اين صورت مزاجى عنصرى انسانى است ، همه از آن وصف كمال تو مدد يافتند ، صفت كمال كه لازم حقيقى ذات و حضرت احديّت جمع و جمعيت مذكور است ، و معنى او استقلال است به خود و بى نيازى از غير ، بر دو قسم است : يكى ذاتى ، و دوم اسمايى . اما كمال ذاتى ، به حضرت ذات من حيث شهوده نفسه بما اقتضته نفسه لنفسه ، في باطن غيبه و حضرة أحديّة جمعه متعلَّق است ، و امّا كمال اسمايى به حضرت جمعيّت و مرتبت الوهت و ظهور در مراتب از حيثيّت اين حضرت جمعيت باز بسته است ، و مدد اين كمال اسمايى از آن كمال ذاتى مىرسد كه باطن او است كه از خزينهء كنه غيب و بى نهايتى ذات مىستاند و به حضرت جمعيت مىرساند و هر نفسى از بحر بى نهايت كنه ذات ، موجى متضمّن جواهر زواهر مىخيزد و اثرى از آن موج از راهگذر اين كمال ذاتى به اين حضرت جمعيت و كمالات اسمايى او مىپيوندد و مفصّل مىشود . پس مىگويد : كه سوگند به اين وصف كمال ذاتى كه در باطن و كنه غيب حضرت ذات تو ثابت است و حضرت جمعيت كه احسن الصور المعنويّة است ،