نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 227
از نعمتها و عطاها شمرده مىآيد و موجب شكر مىگردد . < شعر > فلاح و واش ذاك يهدى لعزة ضلالا و ذابي ظلّ يهذي لغيرة [1] < / شعر > قوله : فلاح و واش كل واحد منهما في محل خبر ، مبتدأ محذوف و تقدير ذلك : فهذا الذي ذكرت من شرّ الفتية ، أحدهما لاح ، أي لايم و الآخر واش ، أي نمّام ، و ذاك يهدي - إلى آخر البيت - جملة اخرى . پس اين شرّ فتيهء مذكور ، يكى ملامت كننده من است بر سلوك راه عشق و مقاسات شدايد مجاهدات و رياضات كه از جهت غفلت او از ناگزيرى حضرت معشوق و سلوك راه او ، مرا به گمراهى ترك عشق راه مىنمايد و به سلوتم دعوت مىكند و من در بلا و عناى گفتگوى بى حاصل او درماندهام ، و مثال او در باطن من نفس امّاره و لوّامهء من است كه در مبدأ سلوك از حقيقت كار و لا بدّى عشق و حضرت معشوق غافل و بى خبر و محجوب است ، تا از آن بى خبرى و محجوبى مرا بر معانات سلوك راه عشق و ترك حظوظ و حقوق خودش ملامت مىكرد . و دوم از آن شرّ فتيهء وشايت كننده ، أعني نمّام و غمّاز است كه به من و احوال من و به ملابست من بعضى از امور طبيعى را كه از ضرورات نشأت حسّى من است ، بيهوده و هذيان مىگويد به حضرت معشوق ، و مرا به آن حضرت بد مىنمايد ، از جهت آن كه بر حضرت معشوق و وحدت او از من ، غيرت مىبرد و او صورت عقل و قواى روحانى است كه از آن جهت كه صفت تنزيه بر ايشان غالب است از سر غيرت بر عظمت و جلالت قدر آن حضرت مرا كه عاشقم و من بعض الوجوه براى ضرورت به صفات كثرت و نقصان متلبّس ، لايق انتساب به
[1] يهذي : يتكلَّم بما هو غير معقول . قوله « يهذي لغيرة » در برخى از نسخ « فلاح و واش ذاك يهدى لغيرة - به جاى لغرة - و » ضلالا و ذابى . . . لغرّة - به جاى لغيرة - ضبط شده است و در نسخهء شارح علامه همان طورى كه ديده مىشود ضبط شده است ، ولى هر دو نسخه داراى معنايى صحيح مىباشند ، اگرچه نسخهء شارح اصح به نظر مىآيد ، قوله : « فلاح . . . يهدى لغرة » في نسخة « لغرّة » . آشتيانى .
227
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 227