نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 226
به الاتحاد را قوّت مىدهد و احكام ما به الامتياز را ازالت مىكند و به اين سبب مرا شايستگى اتّصال به جناب و جلال و جمال حضرت معشوق مىبخشد ، لا جرم آن سوختن و افروختن آتش عشق از جملهء نعمتهاى هنيء و دولتهاى سنى شمرده مىشوند ، و سزاوار آنند كه همهء عمر به اداى مواجب شكر ايشان به سر برم . < شعر > و منك شقائي بل بلائي منّة و فيك لباسي البؤس أسبغ نعمة [1] < / شعر > و از حضرت تو كه معشوقى بى سعادتى و محرومى ، من بل هر بلايى كه به من مىرسد ، نعمتى و منّتى عظيم است ، زيرا كه آن محرومى چون در اثناى سلوك است ، موجب شكستگى و بيچارگى و كمال افتقار است به حضرت تو ، و سرمايهء بزرگ در اين راه ، ذلّ و افتقار است كه اگر در اثناى سير آن احتجاب و محرومى نبودى ، صفت عجب دمار از نهاد من بر آورده بودى و حجب مظلم و پردههاى متراكم احداث كرده ، و همچنين هر بلايى چون مستلزم رفع حجابى است ، لا جرم نعمتى و منّتى است و در عشق حضرت تو نيز تلبّس به لباس شدت و تنگ عيشى ، وافرترين نعمتى است ، زيرا كه هم موجب رفع موانع و حوايل است . < شعر > آراني ما أوليته خير قنية قديم ولائى فيك من شرّ فتية [2] < / شعر > أوليته أي أعطيته ، يعنى دوستى قديم تو كه از أزل با من همراه است به من نمود كه آن چه داده شدم از قبل بدترين قومى از جوانان قبيله ، اعني لاحى و واشى و آن چه ايشان در حق من كردند و گفتند و رنج و بلايى كه از آن گفتار و كردار به روى من آوردند ، آن بهترين ذخيره و نعمتى بوده است ، زيرا كه آن گفتگوى و جستجوى لاحى و واشى ، هم از آن بلاها است كه از آن جهت كه از مقتضيات عشق است ،
[1] أسبغ نعمة : اطول نعمة . [2] أوليته : أعطيته . القنية : ما يقتنى ، اى ما يملك .
226
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 226