و بعبارة اخرى ثلثين دينارا بدينار الفلوس و شايد كه قيمت تومان زيادتر بوده است فصل [ در واگذار كردن زن مهر خود را ] اگر زنى مهر خود را در عقد وا گذارد يعني ذكر مهر ننمايد چون شوهر او را پيش از دخول و تعيين مهر طلاق دهد بايد او را بهرهء از چيزي بدهد خواه كم باشد يا بسيار بر حسب حال خودش على المقتر قدره و على الموسع قدره و در بعضى اخبار است كه ان الغنى يتمتّع بدار او خادم و الوسط بثوب و الفقير بدرهم و بعضى گفته اند كه غني بايد يك جامه قيمتي بدهد يا ده دينار يعني ده اشرفي هيجده نخودي و فقير بايد يك انگشترى طلا يا نقره يا يك درهم بدهد و متوسط الحال بايد پنج دينار يا جامه متوسطى بدهد مبحث نهم در آن چه متعلق است بباب اقرار فصل [ اگر كسي بگويد كه له علي الف و درهم ] جماعتي از اصحاب رضوان الله عليهم ذكر كرده اند كه اگر كسي بگويد كه له علي الف و درهم به عطف درهم بر الف لازم مىشود او را يك درهم و رجوع مىشود به خود او در تفسير الف هر چه خود او بگويد همان لازم او مىشود اگر چه بگويد مرادم هزار دانه گندم بوده است