و بعضى مىگويند كه قيمت صحيحش هشت دينار و قيمت معيب پنج دينار پس چون نسبت مىدهيم دوازده را بده كه قيمت صحيح و معيب است بنا بر قول مقوّم اوّل بدو تفاوت پيدا مىشود كه سدس دوازده است و چون نسبت مىدهيم هشت را به پنج كه قيمت صحيح و معيب است بنا بر قول مقوّم ثاني به سه تفاوت پيدا مىشود كه سه ثمن هشت است پس چون اخذ نموديم اين نسبتها را يعني سدس و سه ثمن را از دوازده كه ثمن مسمى بود شش شد مع نصف زيرا كه سدس دوازده دو است و ثمن آن يك و نيم است پس سه ثمن چهار و نيم مىشود پس مجموع شش و نيم شد و چون نسبت قيم را ملاحظه كرديم كه قيمت متساوية النسبة إلى الجميع باشد نصف را يافتيم زيرا كه اختلاف بواسطه دو قيمت بود لهذا نصف از آن چه را كه جمع شده بود از قدر نسبتها كه شش و نيم بود يعني سه و ربع از ثمن مسمّى كه دوازده بود استرداد نموديم و باقي كه هشت و سه ربع بود براي بايع شد قال

437