نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 40
با دست شستن از اوتوپياها اراده اش را براى شكل دادن به تاريخ و همراه با آن توانائيش را براى فهم تاريخ از دست خواهد داد . » [1] ما دو بعد مزبور در جملات كارل مانهايم را در مبحث زير مطرح مىكنيم : مىگويند : بنياد اصل رسالت احتياج به پذيرش دو عنصر اساسى مادى و معنوى دارد . عنصر مادى مورد قبول همگانى است ، ولى عنصر معنوى براى گروههاى فراوانى از انسانها مورد پذيرش نبوده يا حداقلّ مشكوك ميباشد . در پاسخ اين مسئله مىگوئيم : اگر ما بتوانيم در كشاكش اصطلاحات و پيكارهاى انگور و اوزوم و عنب خود را آلوده نكنيم ، مجبوريم دو عنصر اساسى ( عنصر مادّى و عنصر معنوى ) را براى انسان در همهء دورانها و جوامع بپذيريم . مقصود ما اين نيست كه انسان دو جزء مستقلى دارد كه مانند دو آجر بيكديگر چسبيدهاند ، بلكه مىخواهيم بگوئيم : انسان كه يك موجود واحدى است ، داراى دو بعد اساسى است كه با مختل شدن يكى از آن دو بعد ، انسانى نداريم كه تاريخ ديروز و مشاهدات امروز آنرا نشان مىدهد . عنصر يكم - يا باصطلاح تازه تر : بعد يكم - جنبهء مادّى او است با تمام مشتقات و جلوهها و خواصش . عنصر دوم - يا بعد دوم - جنبهء معنوى او است با تمام مشتقات و جلوهها و خواصّش . جنبهء مادّى او محسوستر و ملموستر و عينىتر از جنبهء معنوى او است ، در صورتى كه جنبهء معنوى او حياتىتر و با اهميّتتر و با معناتر از جنبهء مادّى او است . علوم روانى و مشاهدات تاريخى بخوبى اثبات ميكنند كه بدون هماهنگ ساختن اين دو بعد و تنظيم آن دو در مجراى زندگى ، نه تنها رشد و كمالى براى فرد و اجتماع نمىتوان انتظار داشت ، بلكه ناهماهنگى مزبور به اختلالات همهء شئون انسانى منجر خواهد گشت . عنصر مادى - جاى هيچ گونه ترديد نيست كه در هر موقع و هر گونه شرايطى كه عنصر مادّى فرد يا اجتماع غلبه كرده است ، سركشى و خودخواهى و تجاوز