نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 10
ديد : سپردن شئون انسانى به طبيعت و قوانين طبيعى انسانها ، جز واگذار كردن اسلحهء يكى از دو طرف متخاصم ( انسانيت يك طرف ، و اقوياى طبيعت پرست طرف ديگر ) چيز ديگرى نيست . گروه سومى - داريم كه با تصريح به شعار مرگزاى « هر قوى اوّل ضعيف گشت و سپس مرد » و با تكيه به حاميان اصالت قدرت و تنازع در بقا ، همهء اين تفكرات و گفتگوها را اشعارى مىدانند كه در نمايشنامههاى فلسفى ارائه ميشوند . براى اين گروه سؤال « آيا براى انسان رسالتى وجود دارد » و پاسخش هر چه باشد ، نوعى از نالههاى ناتوانان كارزار زندگى محسوب مىشود كه اگر چه از جريان تند تنازع در بقا نمىكاهد ، ولى مىتواند كمكى به تسليت موقّتى آنان بنمايد . « پس سه گروه مزبور چه مىگويند » بايد گفت : سه گروه فوق كه در بارهء رسالت انسانى نظر منفى دارند ، تنها يك اشتباه كردهاند و آن اين است كه انسانى براى آنان مطرح نيست كه مسئله اى بنام رسالت داشته باشد . آنان در بارهء جاندارانى گفتگو ميكنند كه زاييدهء حركات قانونى طبيعت ناآگاه بوده و چند روزى در ميان حلقههاى انواعى از زنجيرهاى جبرى و ارادى كه با دست خود ساختهاند ، جست و خيز ميكنند ، آن گاه اين جست و خيزهاى مستند به علل و معلولات بىهدف تكاملى و غير قابل تفسير را تاريخ مىنامند و براى سرگرمى خويشتن ساز ديگرى بنام فلسفهء تاريخ مىنوازند سپس براى اين كه ضمنا پاسخى به داد و فرياد عظماى تاريخ و فداكارىهاى پاكان عالم بشرى و نداى وجدان خويشتن آماده نمايند ، شعارهايى از قبيل : « بردگى پديدهء غلطى است » و « همهء انسانها بايستى از حق حيات برخوردار شوند » به پيشانى خود مىچسبانند اين حماسههاى تسليت آميز مىتواند براى ساده لوحان عامل اميد و شكوفائى سطحى بوده باشد ، ولى براى متفكرانى مانند و ايتهد كه مىگويد : « با نظر به مسائل اجتماعى دنياى باستان ، تا كنون چيزى حل و فصل نشده است ، همهء آن مسائل كه در دوران باستان براى افلاطون مطرح بوده ، امروز هم
10
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 10