نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 86
نيست . و چون نسبيّت و مطلق از مفاهيم اضافى هستند ، ناچار تصور هيچ يك بدون دريافت ديگرى معقول نخواهد بود . ممكن است بعضى چنين اعتراض كنند كه اگر چه ما در هر مورد كه كلمهء نسبيت را بكار مىبريم ، مفهومى از مطلق را دريافت نمودهايم ، ولى اين يك دريافت ذهنى خالص است كه عينيّت واقعى مطلق را اثبات نمىكند . اين اعتراض بمطلبى كه ما گفتيم ، وارد نيست ، زيرا هنگامى دو حقيقت ضدّ يا مخالف واقعى يكديگر مىباشند كه هر دو در يك قلمرو قرار گرفته باشند ، اگر بدن شما در حال شديدترين تأثر از گرما بوده باشد ، در همان حال مىتوانيد سرماى در حدّ درجهء يخ را در ذهن خود تصور نماييد ، بدون اين كه اين دو پديدهء عينى و ذهنى با يكديگر تضاد و تخالف موجب گلاويز شدن داشته باشند ، زيرا گرماى عينى با سرماى ذهنى نه تضاد سازنده دارند و نه تضاد ويران كننده ، بنا بر اين ، مطلق ذهنى نمىتواند مفهوم مخالف يا ضد نسبيت عينى بوده باشد ، پس اگر بپذيريم كه نسبيت واقعيت دارد ، بايد بپذيريم كه مطلق نيز واقعيتى دارد كه مخالف يا ضدّ آن است . رابطهء مستقيم نسبيت و مطلق را در پديدهها و روابط جهان هستى بخوبى مىتوان مشاهده كرد ، ما در عين حال كه با پديدهها و روابط محسوس و در تحول و غير قابل تكرار روبرو هستيم و همچنين در قلمرو ارزشها كه همواره در مجراى عينيت با نسبيت با آنها مواجه مىشويم ، قوانين كلى در هر دو قلمرو ، اساس كار و معرفت ما مىباشند ، اين قوانين كلَّى كه از مطلق بودن برخوردار هستند متّكى و مستند بهمان واقعيات عينى بودهاند ، نه اين كه ساخته شدههاى ذهنى محض ما بوده باشند . نسبيت و مطلق دو مفهوم مربوط به ناظر هر گونه موضوعات و پديدهها كه در جهان عينى تحقق پيدا مىكند ، واقعيتى است كه در زنجير علل و شرايط بوجود آمده و در جريان قرار گرفته است ، نه نسبى است نه مطلق . يك مقدار روشنايى كه فضا را روشن ساخته است واقعيتى است با خواصى معين كه در مجراى قوانين بوجود آمده و تا عوامل قوىترى علل وجودى
86
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 86