responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الغيبة ( فارسي ) نویسنده : ابن أبي زينب النعماني    جلد : 1  صفحه : 454


و رفيقانت ، و در آن هنگام همسرم و فرزندانم با من بودند و از رفيقانم نيز يونس بن ظبيان با من بود ، هنگامى كه اين خبر را به آنان گفتم ايشان خدا را به پاس اين نعمت شكرگزارى كردند ، و يونس گفت : به خدا قسم نپذيرم مگر اينكه آن را از خود آن حضرت بشنوم و شتاب داشت ، پس بيرون رفت و من از پى او رفتم ، هنگامى كه به در خانهء آن حضرت رسيدم يونس از ما پيشى گرفت ، شنيدم امام صادق عليه السّلام مىفرمايد :
اى يونس مطلب همچنان است كه فيض به تو گفته ، ساكت باش و بپذير ، يونس گفت :
شنيدم و اطاعت كردم ، سپس من داخل شدم امام صادق عليه السّلام موقعى كه وارد مىشدم به من فرمود : اى فيض او را با خود ببر [ او را با خود ببر ] ( يعنى مطلب نزد خودت بماند ) عرض كردم : همين كار را كردم . 3 - وليد بن صبيح گويد : « ميان من و مردى كه عبد الجليل ناميده مىشد [ از قديم ] سخنى بود و به من مىگفت : كه امام صادق عليه السّلام وصايت خود را به اسماعيل سپرده است ( او را وصىّ خود ساخته ) ، گويد ، من اين مطلب را به امام صادق عليه السّلام عرض كردم كه عبد الجليل به من بازگو كرده كه شما اسماعيل را وقتى زنده بود سه سال پيش از مرگش

454

نام کتاب : الغيبة ( فارسي ) نویسنده : ابن أبي زينب النعماني    جلد : 1  صفحه : 454
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست