نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 83
من مولاى اويم پس على عليه السّلام مولاى او است تا آخر حديث . . . بلفظ ابن ماجه كه در ص 38 مذكور افتاد . سپس ابن كثير گفت : سند آنرا ذكر نكردهاند و اسناد آن نيكو است . و بطريق سعد جمال الدين سيوطى در « جمع الجوامع » و « تاريخ الخلفاء » ص 114 از طبرانى آنرا روايت كرده و متّقى هندى در جلد 6 « كنز العمال ص 154 از ابى نعيم در فضايل صحابه و در ص 405 از ابن جرير طبرى و همچنين وصّابى در » الاكتفاء في فضايل الاربعة الخلفاء . « نقل از ابن ابى عاصم و سعيد بن منصور در سنن آندو باسنادشان . و بدخشانى در » نزل الابرار « ص 20 از طبرانى . و ابى نعيم در فضايل صحابه » آنرا از او روايت نمودهاند ؛ و نامبرده ( سعد بن ابى وقاص ) يكتن از عشرهء مبشره است [1] كه حافظ ابن المغازلى در مناقب خود آنها را از جملهء راويان حديث غدير بشمار آورده و همچنين خطيب خوارزمى در مقتلش . 47 - سعد بن جنادهء عوفي ( پدر عطيهء عوفي ) ابن عقده در « حديث الولايه » و قاضى ابو بكر جعابى در « نخب المناقب ) حديث غدير را از او روايت نمودهاند و خوارزمى در مقتل خود او را در شمار راويان حديث غدير از صحابه ثبت نموده است . 48 - سعد بن عبادهء انصارى خزرجى ( در سال 14 يا 15 هجرى وفات يافته ) نامبرده يكى از نقباء دوازده گانه است ، ابو بكر جعابى در نخب المناقب « حديث او را درباره غدير خم روايت نموده است . 49 - ابو سعيد - سعد بن مالك انصارى خدرى ( در يكى از سالهاى 63 ر 64 65 ر 74 درگذشته و در بقيع مدفون است ) حافظ ابن عقده در « حديث الولايه » باسناد از سهم بن حصين اسدى روايت نموده كه گفت : من و عبد اللَّه بن علقمه متفقا به مكَّه آمديم و عبد اللَّه نامبرده مدتها بود كه بسيار نسبت به على عليه السّلام ناسزا و دشنام ميگفت ! پس باو گفتم : آيا مايل هستى با اين شخص ( يعنى ابو سعيد خدرى )
[1] علماء اهل سنت در احاديث خود ده نفر از صحابه را نام ميبرند و از پيغمبر روايت نمودهاند كه آنحضرت ، ده نفر مزبور را بشارت به بهشت داده . ( مترجم )
83
نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 83