نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 74
پس امر فرمود زير درختان عظيم و انبوه آنجا را از خار و خاشاك پاك كردند ، سپس مردم را باجتماع عمومى براى نماز دعوت كردند . آنروز بسيار گرم و سوزان بود و همگى حسب الامر پيغمبر بسوى آنحضرت گرد آمديم در حاليكه بعضى از ما قسمتى از رداى خود را بر سر كشيده و قسمتى را از شدت سوزندگى زمين زير پا نهاده بود . پس رسول خدا نماز ظهر را با ما بجا آورد و سپس رو بطرف ما بگردانيد و فرمود : حمد و ستايش مخصوص خداوند است . ستايش ميكنيم او را و از او يارى ميخواهيم و باو ايمان داريم و بر او توكل ميكنيم . پناه بخدا ميبريم از بديهاى نفوسمان و از ناروائى كردارمان . آن خداوندى كه هر كه ( در اثر سلب عنايت ) او را گمراه كرد براى او راهنمائى نيست و آنكه را كه او راهنمائى فرمايد گمراه كننده اى نخواهد بود . و گواهى ميدهيم كه معبود لايق پرستش جز ذات مقدس و منزه او نيست ، و محمّد بنده و فرستادهء او است . اما بعد . اى مردم . همانا بتحقيق پيوسته كه براى هيچ پيغمبرى جز نيمى از عمر پيغمبر قبل از او نيست ، و همانا عيسى بن مريم در ميان قوم خود چهل سال زيست كرد و من بيست سال شريعت خود را اجرا نمودم . آگاه باشيد كه جدائى من از شما نزديك شده و آگاه باشيد كه من مسئول شما هستم و شما نيز مسئول هستيد . اكنون بگوئيد آيا من تبليغ نمودم ؟ در اين هنگام از هر طرفى در ميان آن گروه پاسخ دهندهء بر خواسته و گفتند شهادت ميدهيم كه تو بنده خدائى و فرستادهء او هستى و بتحقيق رسالت خداوندى را تبليغ فرمودى و در راه خدا كوشش كردى و بامر خدا مبادرت نمودى و تا آخرين دم بندگى او نمودى ، خداى بهترين پاداش را كه به پيغمبرى عطا ميكند بتو عطا فرمايد - در اين هنگام فرمود : آيا نه اينست كه به يكتائى خدا گواهى ميدهيد و باينكه محمّد بنده و فرستادهء او است ، و باينكه بهشت و دوزخ او حق است ، و بتمامى كتاب خدا ايمان داريد ؟ گفتند . آرى . فرمود : من نيز شهادت ميدهم كه براستى شما را خواندم و شما نيز تصديق نموديد دعوت مرا . آگاه باشيد كه من بديگر سراى بر شما پيشى ميگيرم و شما پس از من بزودى در كنار حوض بر من وارد ميشويد . و هنگامى
74
نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 74