نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 91
بنى اميه از آنها تنها كسانى را كشتند كه شمشير به رويشان كشيده بودند ولى ما گروه عباسيان آنها را دسته دسته كشتيم بدون اينكه گناهى داشته باشند حال اى بزرگان هاشمى از شما سؤال مىشود به چه گناهى كشته شدند ؟ تقصير افرادى كه در دجله و فرات افكنده شدند ، يا در بغداد و كوفه زنده به گور گشتند چه بود ؟ ! هيهات هر كه به اندازه وزن ذره اى عمل خير كند جزاى آن را خواهد ديد ، و هر كه به اندازه وزن ذرّه اى عمل شر انجام دهد ، جزاى آن را خواهد ديد . ( 1 ) اما آنچه وصف كرديد در باره كسى كه به خاطر اشتباهى كه در او بود ، از ولايت عهدى خلع شده است ، به جانم قسم جز شما كس ديگرى او را به اشتباه نينداخت چون به دور او جمع شديد و نقض عهد و خيانت را در نظر او زينت داديد و به او گفتيد شايد حكومت مال تو باشد برادرت مردى است كنار افتاده ، و اموال و مردان پيش توست و تو به او مىفرستى ؟ پس مرا تكذيب كرديد و قول خدا را فراموش نموديد كه مىفرمايد : « و هر كس به همان قدر ظلمى كه به او شده به مقام انتقام بر آيد و باز به او ظلم شود البته خدا او را يارى مىكند » [1] . اما اين كه گفتيد خوب بود كه مأمون در بارهء بيعت با ابو الحسن الرضا بيشتر بصيرت و آگاهى كسب مىكرد ، بدانيد كه مأمون با او بيعت نكرد مگر از روى بصيرت و آگاهى و دانا به اين كه الان در روى زمين كسى در فضل و عفت و زهد و تقوا و خداپرستى به پايه او نمىرسد و كسى مثل او مورد پسند عامه و خاصه نيست و بيعت من با او نيست مگر به خاطر جلب رضاى خداوند و در اين باره كوشش كردم و در راه خدا سرزنش كسى مرا دلگير نمىكند به جان خودم قسم اگر بيعت من ، روى طرفدارى بود ، آن وقت عباس پسرم و ساير اولادم پيش من محبوبتر بودند و ليكن من امرى را اراده كردم و خداوند هم امرى را و هرگز امر من بر امر خدا سبقت نمىگيرد . اما آنچه گفتيد در زمان ولايت من به شما ظلم و جفا رسيده ، به جانم قسم اين