نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 75
رواست و از هر چه من ممنوع هستم تو هم ممنوع مىباشى : « و انت وارثى و وصيّى تقضى دينى و تنجز عداتى و تقتل على سنتى كذب من زعم انّه يبغضك و يحبّنى » : ( تو وارث و وصى منى ، و دين مرا ادا مىكنى و به وعده هاى من عمل مىنمائى ، طبق سنت من مقاتله مىكنى و دروغ مىگويد كسى كه ترا دشمن مىدارد ، و گمان مىكند كه مرا دوست مىدارد ( يعنى كسى كه دشمن توست نمىتواند دوست من باشد ) [1] . باز در همين معنى است آنچه كه ابن مغازلى به سند خود در كتاب « المناقب » از « ابو ايوب انصارى » روايت كرده كه گفت : داخل شدم بر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم در همان مرضى كه منجر به رحلتش شد ، ديدم فاطمه ( عليها السلام ) بر بالين پدر نشسته گريه مىكند گريه اش شديد و صدايش به گريه بلند شد ، پس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم چشم به سويش گشود و فرمود : فاطمه چرا گريه مىكنى ؟ گفت : از اين مىترسم كه بعد از تو بىكس شوم فرمود : دخترم مگر نمىدانى كه خداى عز و جل نظرى كه - خودش مىداند چگونه بود - بر زمين افكند و پدرت را از ميان همه خلائق انتخاب كرد براى رسالت ، بار ديگر نظرى بيفكند و شوهرت را برگزيد و به من وحى فرستاد تا تو را به نكاح او در آوردم ؟ اى فاطمه ما اهل بيتى هستيم كه خدا هفت امتياز به ما داده كه به احدى قبل از ما و بعد از ما نداده : اول اين كه مرا خاتم الأنبياء كرده و گرامىترين پيامبران و محبوبترين خلائق در نزد خود قرار داده و من كه خاتم پيامبرانم پدر توام . دوم اين كه وصى مرا بهترين اوصيا و محبوبترين ايشان در نزد خودش قرار داده و او شوهر تو است . سوم اين كه بهترين شهدا را در خاندان ما قرار داده كه محبوبترين شهيدان نزد او است و او عمويت حمزه بن عبد المطلب و عموى شوهر تو است .