( عليها السلام ) عمر را ديد كه آتش مىآورد فرمود :
« يا بن الخطَّاب اجئت لتحرق دارنا ؟
قال : نعم او تدخلوا فيما دخلت فيه الأمّة » .
اى پسر خطاب آتش آورده اى خانه مرا بسوزانى ؟ ! گفت : بله ، آتش آورده‌ام كه شما را بسوزانم يا آنكه داخل بيعت ابو بكر شويد در اين وقت على از خانه بيرون آمد نزد ابو بكر رفت و با او بيعت كرد [1] . ( 1 ) طبرى در تاريخ خود مىنويسد : عمر بن خطاب به منزل على ( عليه السلام ) آمد و در آنجا طلحه و زبير و عده اى از مهاجرين بودند ( و تحصّن كرده بودند ) عمر گفت : « و الله لاحرقنّ عليكم او لتخرجنّ الى البيعة » [2] به خدا قسم يا خانه را بر شما مىسوزانم يا اينكه جهت بيعت خارج مىشويد .
واقدى نيز مىنويسد : عمر با گروهى كه از جمله آنها : اسيد بن حصين و سلمة بن سلامه اشهلى بودند ، به خانه على ( عليه السلام ) آمد و گفت : « اخرجوا او لنحرقنّها عليكم » [3] خارج شويد و گر نه خانه را آتش مىزنم . ( 2 ) « ابن جيرانه » در غرر خود ذكر كرده است كه زيد بن اسلم گفت : من از جمله كسانى بودم كه هيزم به منزل فاطمه بردم ، موقعى كه على ( عليه السلام ) و اصحاب وى از بيعت با ابو بكر امتناع كردند عمر به فاطمه گفت : هر كه در منزل است خارج كن و گر نه آن را با ساكنينش مىسوزانم و گفت :
در منزل ، على ( عليه السلام ) و حسن و حسين و جمعى از اصحاب پيامبر هستند ، فاطمه فرمود :
« أ فتحرق على ولدى ؟ خانه را بر بچه هاى من آتش مىزنى ؟ گفت : « اى و الله او ليخرجنّ و ليبايعنّ » .
آرى به خدا قسم يا خارج شوند و بيعت كنند [4] .

[1] ابن عبد ربه اندلسى ، عقد الفريد ، ج 4 ، ص 260 - طبع بيروت ، ، 1403 ه ق ، 1983 م .
[2] تاريخ طبرى ، ج 3 ، ص 198 .
[3] بنا به نقل احقاق الحق ، ج 2 ، ص 370 .
[4] بنا به نقل احقاق الحق ، ج 2 ، ص 373 .

386