خود از « قتادة » و از « ابن عباس » روايت كرده كه : * ( وَالَّذِينَ آمَنُوا » ) * يعنى وحدانيت خدا را تصديق كنند عبارتند از : على بن ابى طالب ( عليه السلام ) و حمزة بن عبد المطلب و جعفر طيار « * ( أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ ) * پيامبر فرمود :
« صدّيق هذه الأمّة امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب و هو الصدّيق الأكبر و الفاروق الأعظم » . صديق ( كسى كه سر تا پا راستى است ) اين امت امير المؤمنين على بن ابى طالب است او صديق اكبر و فاروق اعظم است [1] . ( 2 ) باز حافظ محمد بن مؤمن شيرازى به سند خود از « سدى » نقل كرده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم در تفسير : * ( عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ ) * فرمود : منظور ولايت على بن ابى طالب است كه از آنها در بارهء آن در قبر سؤال مىشود و هيچ كس در شرق و غرب عالم ، در برّ و بحر از دنيا نمىرود مگر اين كه فرشتگان از او در بارهء ولايت امير مؤمنان بعد از مرگ سؤال مىكنند و به ميت مىگويند :
من ربّك ؟ و ما دينك ؟ و من نبيّك ؟ و من امامك [2] . خدايت كيست ؟ دينت چيست ؟ پيامبرت كيست ؟ و امامت كيست ؟ . ( 3 ) از آن جمله است آنچه « محمد بن مؤمن » در كتابش در تفسير آيهء : * ( وَإِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً ) * : ( هنگامى كه پروردگار تو به فرشتگان گفت : من در روى زمين جانشين و حاكمى قرار خواهم داد ) به سند خود از « ابن مسعود » روايت كرده كه گفت : خلافت از طرف خداوند براى سه نفر واقع شد :
براى آدم طبق آيه : * ( ( وَإِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً ) * ) و سپس با اعتراض ملائكة مواجه شد .
خليفه دوم داود ( عليه السلام ) است به موجب آيهء : * ( يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الأَرْضِ ) * ( اى داود ما ترا در روى زمين مقام خلافت داديم ) .

[1] شواهد التنزيل ، ج 2 ، ص 223 .
[2] شواهد التنزيل ، ج 2 ، ص 317 - رسالة الإعتقاد ، ابو بكر محمد بن مؤمن شيرازى ، طبق نقل احقاق الحق ، ج 3 ، ص 484 .

212