نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 107
اسحاق : چرا خدا گواه است . مأمون : اسحاق ، آيا تو بر پسرت نمىپسندى و روا نمىدارى آنچه را بر پيغمبر مىپسندى و روا مىدارى ، واى بر شما ، فقيهان خود را خدايان خود قرار مىدهيد خداى متعال در قرآن كريم مىفرمايد : * ( اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَرُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ الله ) * [1] . در صورتى كه آنان ( يهودان ) نه براى پيشوايان خود ( احبار و رهبان ) نماز خوانده بودند و نه روزه گرفته بودند و نه گمان مىكردند كه آنان خدايان هستند ، بلكه فقط پيشوايان به آنان فرمان مىدادند و ايشان از دستور آنان اطاعت مىكردند . مأمون : اسحاق ، آيا حديث : « انت منّى بمنزلة هارون من موسى » را روايت مىكنى ؟ اسحاق : بلى اى امير المؤمنين اين حديث را شنيدهام و نيز نام كسانى كه آن را درست دانسته يا آن را انكار كردهاند ، مىدانم . مأمون : آيا كسانى كه آن را درست مىدانند نزد تو راست گفتارند يا آنان كه انكار كردهاند ؟ اسحاق : كسانى كه آن را درست دانستهاند . مأمون : آيا امكان دارد كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلَّم اين گفته را به طور مزاح گفته باشد ؟ اسحاق : پناه مىبرم به خدا . مأمون : آيا نمىدانى كه هارون برادر پدرى و مادرى موسى بود ؟ اسحاق : بلى مىدانم . مأمون : آيا على نيز برادر پدرى و مادرى پيغمبر بود ؟ اسحاق : نه . مأمون : آيا نه اين است كه هارون نبى بود و على نبى نيست ؟ اسحاق : بلى . مأمون : اين دو صفت در على ( عليه السلام ) وجود نداشت و در هارون وجود